جدول جو
جدول جو

معنی زرنخ - جستجوی لغت در جدول جو

زرنخ
داروی نظافت حمام
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
گلۀ اسب، گروه اسبان، کراع، فسیله، نسیله
درختی کوهی با چوبی سخت و محکم که از آن تیر و نیزه و مانند آن می ساختند، گز، برای مثال چنان بگریم اگر دوست بار من ندهد / که خاره خون شود اندر شخ و زرنگ زگال (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
زیرک، باهوش، چست و چالاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرنب
تصویر زرنب
گیاهی با برگ های درشت مایل به زرد، گل های زرد و ساقه هایش مجوف که در گذشته مصرف دارویی داشته، سرو ترکستانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرنیخ
تصویر زرنیخ
جسم معدنی مرکب از گوگرد و ارسنیک به رنگ سرخ، زرد یا سفید که در طب و صنعت به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرنج
تصویر زرنج
زنج، مادۀ چسبناکی که از تنه و شاخۀ بعضی درختان میوه دار می تراود و سفت می شود، انگم، صمغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرنج
تصویر زرنج
پارسی تازی گشته زرنگ نام شهری درسیستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرنت
تصویر زرنت
پیر و فرتوت و شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته زرنب سرخدار سرو ترکستانی سرخدار سرو ترکستانی رجل الجراد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرنا
تصویر زرنا
بوق
فرهنگ لغت هوشیار
جسم معدنی مرکب از گوگرد و ارسنیک که برنگ سرخ یا زرد یا سفید که در طب و صنعت بکار می رود
فرهنگ لغت هوشیار
جسمی است معدنی و آن عبارت است از ترکیب گوگرد و ارسنیک که در اصطلاح شیمی آنرا سولفور ارسنیک گویند و بر دو نوع است. یا زرنیخ زرد: عبارت است از ترکیب سه ظرفیتی ارسینک با گوگرد رنگ آن زرد است و در نقاشی برای تهیه رنگ زرد و سبز (مخلوط با آبی پروس) بکار میرود و همچنین در تهیه واجبی (نوره) از آن استفاده میکنند. یا زرنیخ قرمز عبارت است از ترکیب دو ظرفیتی ارسینک و گوگرد رنگ آن قرمز است و در نقاشی مصرف دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترنخ
تصویر ترنخ
سست و حقیر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
چالاک، زیرک، باهوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
((زَ رَ))
تازه، نو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
((زَ رَ))
درختی است کوهی، بسیار محکم و از آن تیر و نیزه و گوی چوگان و جناغ زین سازند، درخت گز، زردچوبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
((زَ یا زِ رَ))
زیرک، باهوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
گله اسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرنیخ
تصویر زرنیخ
((زَ))
سولفات ارسنیک، جسمی است معدنی مرکب از گوگرد و ارسنیک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
Savvy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
astucieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
schlau
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
кмітливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
sprytny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
聪明的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
esperto
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
perspicace
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
astuto
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
сообразительный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
slim
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
चतुर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
pintar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
פיקח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
賢い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زرنگ
تصویر زرنگ
영리한
دیکشنری فارسی به کره ای