خوب، عالی، بلند، والا، راست، مستقیم، پاک دامن، پرهیزکار، نیکوکار، درست کردار، راستگو، اوج و حضیض، فیرون، کواکب سعد و نحس، برای مثال حسودت در ید بهرام فیرون / نظر زی تو ز برجیس فرارون (دقیقی - ۱۰۴)، ستاره شمر چون فرارون بیافت / دوید و به سوی فریدون شتافت (فردوسی - لغت نامه - فرارون)
خوب، عالی، بلند، والا، راست، مستقیم، پاک دامن، پرهیزکار، نیکوکار، درست کردار، راستگو، اوج و حضیض، فیرون، کواکب سعد و نحس، برای مِثال حسودت در یَدِ بهرام فیرون / نظر زی تو ز برجیس فرارون (دقیقی - ۱۰۴)، ستاره شمر چون فرارون بیافت / دوید و به سوی فریدون شتافت (فردوسی - لغت نامه - فرارون)
سرابن. سر و ته یکی. آنکه همه تن او به یک قطر باشد و قسمتی باریکتر و قسمتی کلفت تر نباشد. (یادداشت مؤلف) : زین سرابونی یک اندامی درشتی پردلی مغکلامی مغروئی دیرآب و دورافشاره ای. سوزنی
سَرابُن. سر و ته یکی. آنکه همه تن او به یک قطر باشد و قسمتی باریکتر و قسمتی کلفت تر نباشد. (یادداشت مؤلف) : زین سرابونی یک اندامی درشتی پردلی مغکلامی مغروئی دیرآب و دورافشاره ای. سوزنی
نباتی است که منبت او در زمین اقریطش باشد و جز آن موضع در موضع دیگر نبود و او را گلی است و میوه ای و صمغی که در ادویه بکار شود، او دو نوع است: یکنوع از نبات او باقوت قبض در غایت کمال است. (ترجمه صیدنه). مصحف طراغیون. رجوع به طراغیون شود
نباتی است که منبت او در زمین اقریطش باشد و جز آن موضع در موضع دیگر نبود و او را گلی است و میوه ای و صمغی که در ادویه بکار شود، او دو نوع است: یکنوع از نبات او باقوت قبض در غایت کمال است. (ترجمه صیدنه). مصحف طراغیون. رجوع به طراغیون شود
جمع واژۀ راکع در حال رفع: الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون. (قرآن 55/5). الراکعون الساجدون الاّمرون بالمعروف. (قرآن 112/9). رجوع به راکع شود
جَمعِ واژۀ راکع در حال رفع: الذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزکوه و هم راکعون. (قرآن 55/5). الراکعون الساجدون الاَّمرون بالمعروف. (قرآن 112/9). رجوع به راکع شود
دیهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی. 20هزارگزی شمال خاوری خوی و 4هزارگزی شمال باختری راه خوی به جلفا دارای چشمۀ آب معدنی در 4هزارگزی باخزده. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دیهی است از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی. 20هزارگزی شمال خاوری خوی و 4هزارگزی شمال باختری راه خوی به جلفا دارای چشمۀ آب معدنی در 4هزارگزی باخزده. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
درست این واژه در تازی زراعی است برزی منسوب به زراعت: زمینهای زراعتی. توضیح: بقاعده عربی منسوب به زراعت) زراعی (آید ولی در فارسی زراعتی به قیاس اباحتی و ملامتی جایز است
درست این واژه در تازی زراعی است برزی منسوب به زراعت: زمینهای زراعتی. توضیح: بقاعده عربی منسوب به زراعت) زراعی (آید ولی در فارسی زراعتی به قیاس اباحتی و ملامتی جایز است
زلفین، حلقه بدن جانورانی مانند کرمهای حلقوی درین نوع حیوانات هر یک از حلقه ها دارای ساختمان نسبتا کاملی برای جذب و دفع و متابولیسم مواد غذایی موجود است و به تعداد این حلقه ها این ساختمان تکرار میشود و هر یک از حلقه ها طوری است که همه اعمال حیاتی را به تنهایی میتواند انجام دهد به همین جهت اگر کرم حلقوی را به قطعاتی تقسیم کنیم هر قطعه مانند جانوری کامل میتواند به زندگی ادامه دهد حلقه
زلفین، حلقه بدن جانورانی مانند کرمهای حلقوی درین نوع حیوانات هر یک از حلقه ها دارای ساختمان نسبتا کاملی برای جذب و دفع و متابولیسم مواد غذایی موجود است و به تعداد این حلقه ها این ساختمان تکرار میشود و هر یک از حلقه ها طوری است که همه اعمال حیاتی را به تنهایی میتواند انجام دهد به همین جهت اگر کرم حلقوی را به قطعاتی تقسیم کنیم هر قطعه مانند جانوری کامل میتواند به زندگی ادامه دهد حلقه