- زجله
- آواز مردم
معنی زجله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گاهنامه
جمع جلیل، بزرگان
اروند
شتاب
مونث رجل زن، زن مردوار مردی مردانگی، نیرو در رفتن، گله از پا درد خرفه زار، آبراهه، خرفه، تیره خرفه، جای روییدن خرفه
نواله (لقمه) چیزی
همراهیان (همسفران)، گروزه بال (اهل و عیال) کویک بلند (کویک نخل)
بد خویی تنگخویی
خانه آراسته به تخت و جامه و پرده برای عروس، اطاق آراسته و زینت شده جهت عروس و داماد
نهر بغداد، رودی بعراق که بغداد ساحل آنست
بزرگی
شتاب کردن، سرعت، شتاب
جلیل، بزرگوار، کلان سال و محترم
شتاب، سرعت
عکه عقعق کشکرک
صحیفه حکمت و ادب، آنچه که همچون کتاب و مجله و رساله از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفته یا پانزده روز یکبار و یا ماهی یکمرتبه طبع و نشر دهند
اتاقی مزین و آراسته که عروس و داماد شب اول عروسی را در آن به سر می برند
مجموعه ای از مقالات گوناگون که هرهفته یا هرماه چاپ و منتشر شود
زن نوزاییده (تا چهل روز)
آواز خواندن، نشاط کردن
لغز، گناه، لالنگ خوراکی که مردم از خانه مردم با خوان دوست و خویش بردارند و با خود برند، سنگریزه نرم ماسه کار نیک، تا سه، تنگدمی تازی گشته از لاتین دو انگشتی از گیاهان شکوفه سپرغم گیاهی است از تیره صلیبیان که در حدود 4 گونه آن شناخته شده و در نواحی گرم آسیای غربی و شمال افریقا روید سله
سبد و بمعنی گره ریسمان
ولیمه و مهمانی عروسی، ازدواج، جشنی که به مناسبت ازدواج دو نفر برگذار می شود، طوی، طو، عرس، بیوگانی، پیوگانی
خوردنی و خوراکی که از مهمانی با خود می بردند
جیرجیرک، زنجره، حشره ای سبز رنگ و شبیه ملخ که نوع نر آن به وسیلۀ اندام نازکی در زیر شکم صدای تیز و بلندی در کشتزارهای غله تولید می کند، سیرسیرک، جرواسک، چزد، جزد، زانه،برای مثال بانگ زله کرد خواهد کرّ گوش / وایچ ناساید به گرما از خروش (رودکی - ۵۳۳)
خوردنی و خوراکی که از مهمانی با خود می بردند
جیرجیرک، زنجره، حشره ای سبز رنگ و شبیه ملخ که نوع نر آن به وسیلۀ اندام نازکی در زیر شکم صدای تیز و بلندی در کشتزارهای غله تولید می کند، سیرسیرک، جرواسک، چزد، جزد، زانه،
زائو، زنی که کمتر از هفت روز از زایمان او گذشته، زاج، زاچ
آواز، بانگ، صوت، نغمه، آهنگ، بانگ آهنگین انسان همراه با کلام