جدول جو
جدول جو

معنی زبهیده - جستجوی لغت در جدول جو

زبهیده
(زَ دَ / دِ)
فروافتاده بود. (جهانگیری). فروافتاده باشد مطلقاً اعم از جایی یا از منصبی یا از قوت و قدرت. (برهان قاطع). فروافتاده و ساقطشده، خواه از جائی و یا از منصب و قوت و قدرت. (ناظم الاطباء). مؤلف انجمن آرا آرد: در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع بمعنی فروافتاده آورده اندو در رشیدی اصلاً نیست، معلوم میشود که هر دو تصحیف خوانی کرده اند، و اصل آن ریهیده است، به دری بمعنی ریخته و ویران شده آمده. و آنرا بلفظ دری مخفف کرده ریته گفته اند چنانکه باباطاهر همدانی گفته:
مسلسل زلف بر رو، ریته دیری
گل و سنبل بهم آمیته دیری
پریشان چون کری آن تار زلفان
بهرتاری دلی آویته دیری.
ریخته و آمیخته و آویخته را بحذف ’خ’ قافیه کرده. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهیده
تصویر شاهیده
(دخترانه و پسرانه)
پارسا، پرهیزکار، نیکوکار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهیده
تصویر شاهیده
نیکوکار، پرهیزکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژوهیده
تصویر ژوهیده
تر شده، آبپاشی شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
کاسته، کم شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاییده
تصویر زاییده
پیدا شده، به دنیا آمده، مولود، فرزند، زاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبسیده
تصویر تبسیده
گرم شده، بی تاب شده از گرما
فرهنگ فارسی عمید
(زُ بَ دَ)
زبده بنت الحارث، خواهر بشر حافی را زبیده نیز گویند. رجوع به آثار البلاد و اخبار العباد قزوینی چ بیروت ص 321 شود
لغت نامه دهخدا
(زُ بَ دَ)
قناطر زبیده، پل هاییست چندطبقه که بدستور زبیده زوجه هارون و یا زنوبیاملکۀ تدمر ساخته شده. در الدر المنثور آمده: گویندزبیده چشمۀ ’عرعار’ را از کوههای لبنان به بیروت آورد، علت این اقدام او آن بود که در سفر حج خود که از راه بیروت به مکه میرفت، مردم بیروت را دچار کمی آب دید و دستور داد آب سرچشمۀ ’عرعار’ لبنان را تا بیروت ببرند، و در وادی ’مکلس’ پلهای چندطبقه ساختند، این قناطر تا هم اکنون بنام قناطر زبیده یا زبیدیه مشهور است. و بنظر میرسد که بانی این قناطر زنوبیا است ملکۀ معروف تدمر که زبیده نیز خوانده میشود، نه همسر هارون الرشید. (از الدر المنثور ص 216 و 217)
لغت نامه دهخدا
(زُ بَ دَ)
مصغر زبده است. (فرهنگ نظام). رجوع به زبید شود
لغت نامه دهخدا
(زُ بَ دَ)
نام گیاهی است
لغت نامه دهخدا
(زُ بَ دَ)
نام زن هارون الرشید که دختر جعفر بن منصور است. (منتهی الارب). زن هارون الرشید عباسی بوده است. (فرهنگ نظام) (از اقرب الموارد). و زرکلی آرد: زبیده دختر جعفر بن منصور مکنی به ام جعفر همسر هارون الرشید و دخترعم او است. وی از زنان فاضل و مشهور است از خاندان هاشمی عباسی. نام زبیده، امه العزیز است اما بیشتر او را با همین لقب ’زبیده’ میشناسند. گویند، منصور (جد زبیده) با او در کودکیش بازی میکرد و او را میرقصانید و میگفت: ’یا زبیده، انت زبیده’ و از این روی بنام زبیده شهرت یافت. در مکه چشمۀ آبیست به نام زبیده، این آب را زبیده از دورترین نقطۀ وادی نعمان واقع در شرق مکه بدان چشمه آورده است و برای این منظور چند قنات در راه مکه بوجود آورده است و لذا این چشمه را بنام او ’عین زبیده’ خوانند. بسال 165 هجری قمری هارون، زبیده را بهمسری گرفت و چون وفات یافت و فرزندش محمد امین نیز بقتل رسید، زبیده از طرف یاران مأمون در فشار قرار گرفت و نامه ای متضمن شکایت و حکایت حال به مأمون نگاشت. مأمون را بر او مهر بجنبید و در دارالخلافه برای او کوشکی بساخت و غلامان و کنیزان فراوان در خدمت او بگماشت. زبیده را ثروتی سرشار بود، حریری در یکی از مقامات خود آرد: ’و لو حبتک شیرین بجمالها و زبیده بمالها’. ابن تغری بردی گوید: زبیده دیندارترین و اصیل ترین و زیباترین و عفیف ترین و نام دارترین زنان عصر خود است. ابن جبیر در ضمن سخنان خود درباره راه حج گوید: این همه ساختمانها، برکه ها، چاهها و منازلی که از بغداد تا مکه همه جا بچشم میخورد از آثار زبیده بنت جعفر است، او در همه دوران زندگی خود در پی این گونه خدمات بوده و بویژه در راه مکه خانه ها و آثار سودمند از خود بر جای گذارده که پس از وفات او تاکنون نیز همه زائران خانه خدا از آنها برخوردارند و اگر این اقدامات در این راه نمیشد و این آثار بوجود نمی آمد این راه متروک میگردید. زبیده بتاریخ 126 هجری قمری / 831 میلادی به بغداد درگذشت. (از اعلام زرکلی چ 2). و در الدر المنثور آمده: داستان به حج رفتن زبیده مشهور است و درباره مخارج فراوانی که برای ایجاد بناها و آثار خیریه صرف می کرد داستانها گویند که پاره ای از آنها را جز بر گزاف حمل نتوان کرد، از آن جمله این که گویند: زبیده آب دجله را به عرفات و از آنجا به مکه آورد و در دسترس مردم مکه قرار داد. این سخن گزافی بزرگ است، زیرا آبی که زبیده به مکه برد از دجله نیست. (از کتاب الدر المنثور فی طبقات رباب الخدور تألیف زینب بنت علی سوری ص 216). و مینورسکی آرد: روایتی که در کتاب نزهه القلوب آمده و بنای تبریز را به سال 175 هجری قمری / 791 میلادی بزبیده زن خلیفه هارون الرشید نسبت داده شاید از اینجا ناشی شده است که پس از مصادرۀ املاک امویان، ’ورثان’ از اعمال آذربایجان در کنار رود ارس، به زبیده رسید. (از تاریخ تبریز ترجمه عبدالعلی کارنگ ص 7) :
از سخا وصف زبیده خوانده ام
وز کفایت رای زبا دیده ام.
خاقانی.
وآن زبیده ست کز سعادت و بخت
بهر کعبه سر و زر افشاند.
خاقانی.
نه انجیر شد نام هر میوه ای
نه مثل زبیده ست هر بیوه ای.
نظامی.
رجوع به هارون شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آگهیده
تصویر آگهیده
آگاه شدن با خبر گشته
فرهنگ لغت هوشیار
بریده ناشده مقابل بریده، ختنه ناکرده نامختون، قوچ اخته کرده که پشمش درازنشودتاآنراببرند
فرهنگ لغت هوشیار
جامه یا متاعی دیگر که در آب افتاده وبه آن زیان رسیده باشد، باتجربه، آسیب دیده براثر آب، خیس تر نم کشیده، قرار گرفته در معرض آب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبیده
تصویر زبیده
همیشه بهار از گیاهان، ویژه نامی در تازی همیشه بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبدیده
تصویر آبدیده
جلا یافته، جوهردار، آزموده، باتجربه، چیزی که آب آن را فاسد کرده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبدیده
تصویر آبدیده
آواریه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
Subdued
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
atténué
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
शांत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
落ち着いた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
抑制的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
מדוכא
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
억제된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
tertahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
stłumiony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
gedempt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
smorzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
apagado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
приглушений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
приглушённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
gedämpft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
abafado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاهیده
تصویر کاهیده
bastırılmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی