معنی آبدیده تصویر آبدیده آبدیده جلا یافته، جوهردار، آزموده، باتجربه، چیزی که آب آن را فاسد کرده باشدجلا یافته، جوهردار، آزموده، باتجربه، چیزی که آب آن را فاسد کرده باشد فرهنگ فارسی معین