پاشنه، قسمت عقب کف پا مثلاً پاشنۀ پا، آن قسمت از ته کفش که زیر پاشنۀ پا واقع می شود مثلاً پاشنۀ کفش، لبۀ عقب کفش که پشت پاشنۀ پا را می گیرد و اگر آن را بخوابانند زیر پاشنۀ پا می رود
پاشنه، قسمت عقب کف پا مثلاً پاشنۀ پا، آن قسمت از ته کفش که زیر پاشنۀ پا واقع می شود مثلاً پاشنۀ کفش، لبۀ عقب کفش که پشت پاشنۀ پا را می گیرد و اگر آن را بخوابانند زیر پاشنۀ پا می رود
زائرجه. زایجه. رجوع به زایجه شود، کتاب و دفتری که تواریخ مختلفۀ اسلامی و یزدگردی و رومی و غیره در آن تطبیق شود: و قد وضع الملک المؤید زایرجه تتضمن مابین التواریخ المتقدمه، تاریخ الاسلام. (روضه المناظر فی اخبار الاوائل و الاواخر)
زائرجه. زایجه. رجوع به زایجه شود، کتاب و دفتری که تواریخ مختلفۀ اسلامی و یزدگردی و رومی و غیره در آن تطبیق شود: و قد وضع الملک المؤید زایرجه تتضمن مابین التواریخ المتقدمه، تاریخ الاسلام. (روضه المناظر فی اخبار الاوائل و الاواخر)
صاحب آنندراج گوید در فرهنگها و برهان به وزن فریفته به معنی شب آورده اند و ظن مؤلف این است که اصل آن دوشینگه بوده باشد، واو را حذف کرده اند و نون را شین خوانده اند
صاحب آنندراج گوید در فرهنگها و برهان به وزن فریفته به معنی شب آورده اند و ظن مؤلف این است که اصل آن دوشینگه بوده باشد، واو را حذف کرده اند و نون را شین خوانده اند
پاشنه: و ساق مر دلو را و دوپای و پایشنه حوت را. (التفهیم). سر او حمل و پایشنۀ پای سوی او آورده. (التفهیم). (زحل دلالت کند بر) کوتاه انگشت پیچیده ساق بزرگ پایشنه. (التفهیم)
پاشنه: و ساق مر دلو را و دوپای و پایشنه حوت را. (التفهیم). سر او حمل و پایشنۀ پای سوی او آورده. (التفهیم). (زحل دلالت کند بر) کوتاه انگشت پیچیده ساق بزرگ پایشنه. (التفهیم)