جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با زایش ده

زایشگاه

زایشگاه
بیمارستانی که زنان آبستن هنگام زاییدن در آنجا بستری می شوند
زایشگاه
فرهنگ فارسی عمید

زرین ده

زرین ده
دهی از دهستان چهاراویماق است که در بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

زایشگاه

زایشگاه
مُرَکَّب اَز: زایش + گاه پسوند مکان، مولد. مؤسسه ای که در آنجا اطباو اسباب برای زایانیدن آبستنها مهیا است. زایشگه
لغت نامه دهخدا

مالش ده

مالش ده
مالش دهنده. مجازات کننده. کیفردهنده. تنبیه کننده. گوشمال دهنده. تأدیب و سیاست کننده:
چتر سیه سپید پیلت
مالش ده سیستان ببینم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

زاینده

زاینده
دارای توانایی زاییدن، کنایه از دارای توانایی خلق و ابداع، آفریننده، کنایه از افزون شونده
زاینده
فرهنگ فارسی عمید