جدول جو
جدول جو

معنی زاج - جستجوی لغت در جدول جو

زاج
زن نو زائیده
تصویری از زاج
تصویر زاج
فرهنگ لغت هوشیار
زاج
زائو، زنی که کمتر از هفت روز از زایمان او گذشته، زاچ، زجه، برای مثال دلیری که ترسد ز پیکار شیر / زن زاج خوانش مخوانش دلیر (ابوالمؤید بلخی - شاعران بی دیوان - ۵۹)
جسمی معدنی بلوری شکل و به رنگهای سفید، سبز، سیاه و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل می شود و در طب و صنعت به کار می رود، زاک، زاگ، زک، زاغ
زاج سبز: در علم شیمی سولفات دوفر
زاج سفید: در علم شیمی سولفات پتاس و آلومینیم، جسمی بلوری حلال در آب، با خاصیت قبض بسیار که در نساجی، داروسازی و رنگرزی کاربرد دارد
زاج کبود: کات کبود، در علم شیمی نمکی آبی رنگ، در آب حل می شود و آن را آبی رنگ می کند، برای رنگ کردن پارچه و دفع آفات گندم و تاک به طور محلول استعمال می شود
تصویری از زاج
تصویر زاج
فرهنگ فارسی عمید
زاج
زائو
تصویری از زاج
تصویر زاج
فرهنگ فارسی معین
زاج
معرب زاگ، جسمی است معدنی و بلوری شکل به رنگ های سفید، کبود، سبز، سیاه، که مزه آن شیرین و قابض است و معمولاً در آب حل می شود، زاک
تصویری از زاج
تصویر زاج
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زاجل
تصویر زاجل
مرد بلند آواز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاجف
تصویر زاجف
خزنده و رونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاجر
تصویر زاجر
منع کننده، باز دارنده از کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاجر
تصویر زاجر
منع کننده، بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازع، حابس، معوّق، مناع، رادع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زاجل
تصویر زاجل
((جِ))
مرد بلند آواز، یکی از آهنگ های موسیقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زاجر
تصویر زاجر
((جِ))
منع کننده، بازدارنده، بانگ زننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزاج
تصویر مزاج
وضع دستگاه گوارش، وضع معده و روده، کنایه از مجموعه کیفیت های جسمی و روحی، در طب قدیم هر کدام از کیفیت های چهارگانه در بدن انسان یا مواد خوراکی که عبارت است از مثلاً سرد، گرم، خشک و تر، کنایه از سرشت، طبیعت، کنایه از حالت، وضعیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزاج
تصویر مزاج
آمیختن، امتزاج، سرشت و طبیعت بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزاج
تصویر مزاج
((مِ))
سرشت، طبیعت، آمیختن، آمیخته شدن، قدما به چهار مزاج اصل قایل بودند، مزاج صفراوی (گرم و مرطوب)، مزاج مالیخولیایی یا سوداوی (سرد و خشک)، مزاج دموی (گرم و مرطوب)، مزاج بلغمی (سرد و مرطوب)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زال
تصویر زال
(پسرانه)
پیر و سفید مو، فرزند سپید موی سام نریمان و پدر رستم پهلوان شاهنامه،
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاد
تصویر زاد
(پسرانه)
فرزند، پسر، نام یکی از فرمانداران در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی، به صورت پسوند و پیشوند همراهبا بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند زادعلی، زادمهر، مهرزاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاب
تصویر زاب
(پسرانه)
زو، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند طهماسب و از نسل فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باج
تصویر باج
مالیات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زاب
تصویر زاب
صفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیج
تصویر زیج
آلماناک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ازج
تصویر ازج
ساختمان دراز سغ بی ادب، شوخ، ابروی کشیده، شترلنگ دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوج
تصویر زوج
جفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عاج
تصویر عاج
پیلسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باج
تصویر باج
مالیات، عوارض، خراج
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره راجها که برخی گونه هایش بصورت درختچه و برخی دیگر بصورت درخت میباشد. برگهایش بیضوی و متناوب و براق و کناره های برگهایش دارای بریدگی هایی نوک تیز میباشد. گلهایش سفید و دارای تقارن محوری است. یا راج معمولی درختی است دو پایه که ارتفاعش بین 5 تا 7 متر و تنه اش مستقیم است و شاخه هایی که از آن متفرع میشود دارای پوست صاف و سبز رنگ میباشد. میوه اش باندازه آلبالو و برنگ قرمز تند است. از بافتهای قسمت زیر پوست این گیاه پس ازساییدن نوعی چسب تهیه میکنند که مانند سریش مصرف میشود خاس خاش طیم شرابه. یا راج اربو بارانک. یا راج راجها تیره ای از گیاهان که نمونه آن راج است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زای
تصویر زای
خود گرفتن سر سنگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاو
تصویر زاو
قوی و زیر دست و پر زور را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زان
تصویر زان
از آن متعلق به مال: (مرا هر چه ملک و سپاهست و گنج همه زان تو و ترا زوست خنج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زام
تصویر زام
ترساندن، لرزه گرفتن، غریو کردن، زود مردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیر سفید موی، شخصی که موهای سر و ابرو و مژگانش سفید باشد، حیوانی که دارای پشم و و موی سفید و چشمهای قرمز باشد (مانند خرگوش راسو)، یا زال بد افعال (بد فعال) دنیا عالم. یا زال سر سفید سیه دل دنیا، شخص بی مهر و شفقت. یا زال سفید رو دنیا جهان. یا زال عقیم دنیا جهان. یا زال گوز (گوژ) پشت آسمان فلک. یا زال مستحاضه دنیا جهان. یا زال مو سیه (سیاه) دنیا جهان، چنگ (ساز معروف)
فرهنگ لغت هوشیار
ملحی است معدنی و بلوری شکل و ترکیب آن عبارت است از سولفات مضاعف آلومینیوم با یکی از فلزات قلیایی است. این فلزات همه متحدالشکل و به صورت سیستمهای منظم با 24 ملکول آب متلور میشوند. مزه آنها شیرین و قابض است و معمولا در آب حل میگردند جمع زاجات. یا زاج آهن زاج سبز. یا زاج ابیض زاج سفید. یا زاج احمر قسمتی از زاج سفید مایل به سرخی است وجوف آن سیاه و با تجاویف و ثقبه ها و غلیظ تر از دیگر اقسام و در جمیع افعال مانند آنهاست. یا زاج اخضر زاج سبز. یا زاج اسود زاج کفشگران. یا زاج اساکفه زاج کفشگران. یا زاج اصفر زاج زرد. یا زاج بلور زاج سفید شب یمانی. یا زاج پتاسیم (پطاسیم) زاج معمولی. یا زاج زرد بهترین قسم زاج است و افضل آن برنگ طلایی و درخشنده است و سوخته آن لطیفتراست زاج اصفر. یا زاج سبز سولفات دوفر زاج آهن. یا زاج سفید زاج معمولی سولفات مضاعف پتاس و آلمین. یا زاج سیاه زاج کفشگران. یا زاج کبود کات کبود سولفات مس. یا زاج کفشگران قسمی از زاج سفید است که چون آب بدان رسد سیاه گردد طبیعت آن مانند اقسام دیگر و قابضتر از آنهاست زاج اساکفه مالیطرنا ملیطرنا. یا زاج معمولی مرکب از یک ملوکول سولفات آلومینیوم و یک ملکول سولفات پتاسیم و 24 ملکول آب و آن جسمی است سفید رنگ در آب سرد کم محلول ولی در آب گرم محلول است دارای طعمی قابض است و در 100 درجه حرارت آب خود را از دست میدهد و در حرارت بیشتر به شکلی مخصوص شبیه به قارچ در می آید
فرهنگ لغت هوشیار
ملحی است معدنی و بلوری شکل و ترکیب آن عبارت است از سولفات مضاعف آلومینیوم با یکی از فلزات قلیایی است. این فلزات همه متحدالشکل و به صورت سیستمهای منظم با 24 ملکول آب متلور میشوند. مزه آنها شیرین و قابض است و معمولا در آب حل میگردند جمع زاجات. یا زاج آهن زاج سبز. یا زاج ابیض زاج سفید. یا زاج احمر قسمتی از زاج سفید مایل به سرخی است وجوف آن سیاه و با تجاویف و ثقبه ها و غلیظ تر از دیگر اقسام و در جمیع افعال مانند آنهاست. یا زاج اخضر زاج سبز. یا زاج اسود زاج کفشگران. یا زاج اساکفه زاج کفشگران. یا زاج اصفر زاج زرد. یا زاج بلور زاج سفید شب یمانی. یا زاج پتاسیم (پطاسیم) زاج معمولی. یا زاج زرد بهترین قسم زاج است و افضل آن برنگ طلایی و درخشنده است و سوخته آن لطیفتراست زاج اصفر. یا زاج سبز سولفات دوفر زاج آهن. یا زاج سفید زاج معمولی سولفات مضاعف پتاس و آلمین. یا زاج سیاه زاج کفشگران. یا زاج کبود کات کبود سولفات مس. یا زاج کفشگران قسمی از زاج سفید است که چون آب بدان رسد سیاه گردد طبیعت آن مانند اقسام دیگر و قابضتر از آنهاست زاج اساکفه مالیطرنا ملیطرنا. یا زاج معمولی مرکب از یک ملوکول سولفات آلومینیوم و یک ملکول سولفات پتاسیم و 24 ملکول آب و آن جسمی است سفید رنگ در آب سرد کم محلول ولی در آب گرم محلول است دارای طعمی قابض است و در 100 درجه حرارت آب خود را از دست میدهد و در حرارت بیشتر به شکلی مخصوص شبیه به قارچ در می آید. سخنی که از روی خشم در زیر لب گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاق
تصویر زاق
پارسی ک زای زاج زه بچه (هر چیز)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاف
تصویر زاف
شتاباندن
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست از راسته سبکبالان جزو دسته دراز منقاران از خانواده کلاغها جثه اش از کلاغ کوچکتر و تقریبا به اندازه کبوتر است ولی پاهایش درازتر و قویتر از کبوتر و قرمز رنگ است و نوکش نیز طویلتر و قویتر از کبوتر و سرخ رنگ است زاغج زاغچ زاغچه
فرهنگ لغت هوشیار
مرغیست برنگ سیاه و منقار سرخی دارد به شکل کلاغ کوچک میباشد که هیچ جای او سفید نباشد وو پایهای او سرخ است
فرهنگ لغت هوشیار