جدول جو
جدول جو

معنی زاجل

زاجل((جِ))
مرد بلند آواز، یکی از آهنگ های موسیقی
تصویری از زاجل
تصویر زاجل
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با زاجل

زاجل

زاجل
منی نر یا منی شترمرغ نر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، آبی که از دبر شترمرغ در ایام حضانت بیضه فروریزد. (منتهی الارب). و رجوع به اقرب الموارد و رجوع به زاجل در این لغت نامه شود، نوعی از داغ گردن. (اقرب الموارد) ، چوب سربند مشک، حلقۀ آهن بن نیزه، قائد لشکر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

زایل

زایل
دور شونده ناپدید یاوه بی آن که آن کار کند از شنیدن عقلش یاوه شود غم مخور یاوه نگردد او ز تو بلکه عالم یاوه گردد اندر او روند برطرف شونده زوال یابنده، نابود ناپدید
فرهنگ لغت هوشیار