زائو، زنی که کمتر از هفت روز از زایمان او گذشته، زاچ، زجه، برای مثال دلیری که ترسد ز پیکار شیر / زن زاج خوانش مخوانش دلیر (ابوالمؤید بلخی - شاعران بی دیوان - ۵۹) جسمی معدنی بلوری شکل و به رنگهای سفید، سبز، سیاه و کبود با خاصیت قبض شدید که در آب حل می شود و در طب و صنعت به کار می رود، زاک، زاگ، زک، زاغ زاج سبز: در علم شیمی سولفات دوفر زاج سفید: در علم شیمی سولفات پتاس و آلومینیم، جسمی بلوری حلال در آب، با خاصیت قبض بسیار که در نساجی، داروسازی و رنگرزی کاربرد دارد زاج کبود: کات کبود، در علم شیمی نمکی آبی رنگ، در آب حل می شود و آن را آبی رنگ می کند، برای رنگ کردن پارچه و دفع آفات گندم و تاک به طور محلول استعمال می شود