- ریدن
- تخلیه شکم کردن بیرون ریختن فضولات شکم از راه مقعد تغوط کردن، کثافت کاری کردن
معنی ریدن - جستجوی لغت در جدول جو
- ریدن
- بیرون ریختن مدفوع شکم از راه مقعد، ریستن، تغوّط کردن
- ریدن ((دَ))
- مدفوع کردن، تخلیه شکم کردن، کنایه از خرابکاری کردن، کثافت کاری کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطع کردن، جدا کردن
علف خوردن جانوران علفخوار در چراگاه چرا کردن
پول دادن در ازای چیزی و ابتیاع کردن، ضد فروختن
بیرون کشیدن
لغزیدن، سرخوردن
تراویدن و ترشح کردن
پر شدن، انباشته شدن
آواز ترسناک و مهیب برآوردن، برای مثال به غول سیه بانگ برزد خروس / درآمد به غریدن آواز کوس (نظامی۵ - ۷۹۳)
لیز خوردن، سر خوردن، لغزیدن
ریختن پیاپی آب از بالا به پایین
پاره کردن، چاک دادن، شکافتن، شکافته شدن
پرواز کردن، بال و پر زدن پرندگان در هوا، جهیدن، جستن از جا به طور ناگهانی، بخار شدن و به هوا رفتن جسم فرّار از قبیل الکل، بنزین و آمونیاک
گردش کردن و علف خوردن حیوانات علف خوار در چراگاه، چرا کردن، کنایه از بهره بردن از غذا و تمتعات دیگر، برای مثال شما دست شادی و خوردن برید / به یک هفته ایدر چمید و چرید (فردوسی - ۴/۳۵۰) ، کنایه از خوردن
به تصرف خود درآوردن چیزی با دادن بهای آن
کنایه از به دست آوردن اطاعت کسی با پرداختن پول مثلاً تا وقتی پول داری می توانی همه را بخری،
کنایه از نجات دادن از آسیب یا نابودی مثلاً آبرویم را خرید،
کنایه از پذیرفتن مثلاً برای خودمان شر خریدیم
کنایه از به دست آوردن اطاعت کسی با پرداختن پول مثلاً تا وقتی پول داری می توانی همه را بخری،
کنایه از نجات دادن از آسیب یا نابودی مثلاً آبرویم را خرید،
کنایه از پذیرفتن مثلاً برای خودمان شر خریدیم
دزدیدن سرقت کردن
آواز بلند کردن فریاد زدن خروشیدن
خراشیدن، میل کردن، گشت سیر نمودن
غریدن غرش کردن: مثل ایشان چون مثل باران است که ازآسمان بیاید... و باران نریدن رعد و جستن آتش بود
جدا کردن، پاره کردن، جدا ساختن چیزی از چیز دیگر با کارد یا قیچی یا آلت دیگر، جدا شدن، پاره شدن، درنوردیدن و پیمودن راه
Chop, Pare, Shear, Slash, Slit
Bob, Bounce, Hop, Pounce
Grunt, Yak
рубить , обрезать , стричь , разрезать , разорвать
плыть , прыгать