جدول جو
جدول جو

معنی رکوض - جستجوی لغت در جدول جو

رکوض
(رَ)
کمان زودتیرانداز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
رکوض
تند (سریع)
تصویری از رکوض
تصویر رکوض
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رکون
تصویر رکون
متمایل شدن به سوی کسی یا چیزی، آرام گرفتن، آرام یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رکوع
تصویر رکوع
خم شدن در نماز به طوری که کف دست ها به سر زانو برسد، خم شدن، سرفرود آوردن، پشت خم کردن برای تواضع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رکوک
تصویر رکوک
رکو، پارچۀ کهنه، لته، تکه ای از پارچه یا جامه، جامۀ یک لا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رکوب
تصویر رکوب
سوار شدن، برنشستن، سواری، جمع راکب، راکب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رکوه
تصویر رکوه
مشک کوچک، ظرف چرمی کوچک برای آب خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رکود
تصویر رکود
آرام گرفتن، ساکن شدن، برجای بودن، ایستادن مثل ایستادن آب یا باد، بازایستادن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
نعت مفعولی از رکض. رجوع به رکض شود، فرس مرکوض، اسب دوانیده شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
آرمیدن آرامش یافتن، اوستامیدن (اطمینان کردن)، گراییدن آسودن آسایش یافتن، آرام گرفتن آرام یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفوض
تصویر رفوض
به گونه رمن گیاه پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
آبخوری چرمی، دولک دول کوچک، بنک جوش (بنک قهوه)، کشتی، آوند شیره کشی مشک خرد نیمه مشک، کوزه آبخوری جمع رکاء رکوات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکوی
تصویر رکوی
کهنه، پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکوب
تصویر رکوب
سوار شدن، برنشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکوح
تصویر رکوح
میل کردی بسوی کسی و یار گردیدن و آرام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
راست ایستادن ترازو، آرمیدن و بر جای بودن، آسودن، آرام شدن، ایستادن باد یا آب
فرهنگ لغت هوشیار
منحنی شدن از پیری، پشت خم دادن، خم شدن در نماز بطوری که دستها به سر زانو برسد
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه کهنه، پاره که بر جامه زنند جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربوض
تصویر ربوض
درخت تناور، ده پرچپیره (جمعیت)، مشک بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرکوض
تصویر مرکوض
اسپ دوانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکود
تصویر رکود
((رُ))
ساکن شدن، ایستادن، برجای بودن، کساد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رکوع
تصویر رکوع
((رُ))
خم شدن، پشت خم کردن در نماز به نحوی که پشت وی افقی و محاذی زمین و کف دست روی سر زانو قرار گیرد، فروتنی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رکون
تصویر رکون
((رُ))
آسودن، آرام یافتن، به سوی کسی یا چیزی متمایل شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رکوه
تصویر رکوه
((رَ وِ))
کوزه آبخوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رکوب
تصویر رکوب
((رُ))
سوار شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رکود
تصویر رکود
Stagnation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رکود
تصویر رکود
stagnation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از رکود
تصویر رکود
застой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رکود
تصویر رکود
Stagnation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از رکود
تصویر رکود
застій
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از رکود
تصویر رکود
stagnacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از رکود
تصویر رکود
停滞
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از رکود
تصویر رکود
estagnação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رکود
تصویر رکود
stagnazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از رکود
تصویر رکود
estancamiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی