جدول جو
جدول جو

معنی رکوع

رکوع((رُ))
خم شدن، پشت خم کردن در نماز به نحوی که پشت وی افقی و محاذی زمین و کف دست روی سر زانو قرار گیرد، فروتنی کردن
تصویری از رکوع
تصویر رکوع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رکوع

رکوع

رکوع
منحنی شدن از پیری، پشت خم دادن، خم شدن در نماز بطوری که دستها به سر زانو برسد
فرهنگ لغت هوشیار

رکوع

رکوع
خم شدن در نماز به طوری که کف دست ها به سر زانو برسد، خم شدن، سرفرود آوردن، پشت خم کردن برای تواضع
رکوع
فرهنگ فارسی عمید

رکوع

رکوع
جَمعِ واژۀ راکِع. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به راکع شود
لغت نامه دهخدا

رجوع

رجوع
باز آمدن و برگشتن، توجه کردن، بچیزی دیگر نگریستن و توجه کردن
رجوع
فرهنگ لغت هوشیار

رکوک

رکوک
پارچه کهنه، پاره که بر جامه زنند جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
فرهنگ لغت هوشیار

رکود

رکود
راست ایستادن ترازو، آرمیدن و بر جای بودن، آسودن، آرام شدن، ایستادن باد یا آب
فرهنگ لغت هوشیار