- رَسمِيّ
- گرافیکی، رسمی
معنی رَسمِيّ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گوشتخوار، گوشتی
غیررسمی
غیررسمی، بی مراسم
نیمه رسمی
به طور گرافیکی، به صورت رسمی
به طور غیررسمی، به شکل غیر رسمی
به طور رسمی، رسماً
به طور غیررسمی، غیر رسمی
فراموشکار، فراموش شده
دهانی، شفاهی
شهابی، اجساد
قابل فهم، قابل درک است
روزانه
دور ریخته شده، هدف
محافظت شده، محافظت شده است
رسمیت، رسمی
نیزه زدن، ماژول
دیجیتال
حتمی، اجتناب ناپذیر
خون آشام، خونین
خصمانه، متخاصم
عمودی
نامی، نام من
غیر نظامی، محاوره ای، عامیانه
نظر محور، نظر من
خورشیدی
شنزار، شنی
نمادین
عددی، دیجیتال
پرکف، کف آلود
رعدآسا، رعد و برق
نیمه رسمی