معنی بِشَكلٍ رَسمِيٍّ
بِشَكلٍ رَسمِيٍّ
به طور رسمی، رسماً
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با بِشَكلٍ رَسمِيٍّ
بِشَكلٍ لَحمِيٍّ
بِشَكلٍ لَحمِيٍّ
گوشتخواری، بِه شِکلی گوشتی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ قِسمِيٍّ
بِشَكلٍ قِسمِيٍّ
بِه صورَتِ دِپارتمانی، بِه صورَتِ مَقطَعی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ قَسرِيٍّ
بِشَكلٍ قَسرِيٍّ
بِه طُورِ قَهری، بِه زور
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ رَمزِيٍّ
بِشَكلٍ رَمزِيٍّ
بِه طُورِ نَمادین، بِه صورَتِ نَمادین
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ رَاقِيٍّ
بِشَكلٍ رَاقِيٍّ
بِه طُورِ باوُقار، بِه شِکلی شیک
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ حَسِيٍّ
بِشَكلٍ حَسِيٍّ
شَهوَت اَنگیزانِه، حِسّی
دیکشنری عربی به فارسی
بِشَكلٍ عَمِيٍّ
بِشَكلٍ عَمِيٍّ
بِه طُورِ کور، کورکورانِه
دیکشنری عربی به فارسی