جدول جو
جدول جو

معنی روزخسب - جستجوی لغت در جدول جو

روزخسب
آنکه در روز می خوابد کار نمی کند، تنبل
تصویری از روزخسب
تصویر روزخسب
فرهنگ فارسی عمید
روزخسب
(مَ پَ تَ / تِ)
آنکه در کارها کاهل و غافل و سست باشد. آدم سست و تنبل در کار. (از ناظم الاطباء). مدبر. (انجمن آرا). کسی که به تنبلی روز را در خواب بگذراند:
رای ملک صبح خیز بخت عدو روزخسب
شبروی از رستم است خواب ز افراسیاب.
خاقانی.
- روزخسب شب خیز، عابد و زاهد شب زنده دار. (انجمن آرا) (آنندراج).
- ، کنایه از عابد و زاهد ریائی. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
- ، دزد و راهزن. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج). عیار. (انجمن آرا).
- ، شبرو. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ رِ دَ / دِ)
آنکه دیر از خواب شب خیزد، (یادداشت مؤلف)، صفت صبح که روز از آن خیزد و شروع شود:
یارب این شام دوالک باز و صبح روزخیز
چند برجان و دل خاصان شبیخون کرده اند،
مجیر بیلقانی
لغت نامه دهخدا
بی خبر تاخت بردن در روز بر سر دشمن، ضد شبیخون، (ازبرهان قاطع) (از آنندراج) (ازانجمن آرا) (از ناظم الاطباء) :
کنم آنگه خبردارت که چون است
شبیخون مصلحت یا روزخون است،
نزاری (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
نام پادشاهی است. (فرهنگ رشیدی). کوزشب. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ سَ)
بلا. (منتهی الارب) (آنندراج). بلا و سختی و آفت و آسیب. (ناظم الاطباء). داهیه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
آنکه در روز بخوابد کاهل تنبل سست در کارها. یا روز خسب شبخیز. عابد و زاهد ریایی، دزد راهزن، شبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رواسب
تصویر رواسب
به گونه رمن لردها نهشت ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روسب
تصویر روسب
سختی آسیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزخون
تصویر روزخون
یورش ناگهانی بر دشمن در روز، مقابل شبیخون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزخوش
تصویر روزخوش
روز بخیر
فرهنگ واژه فارسی سره