جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با روزخوش

روزخون

روزخون
بی خبر تاخت بردن در روز بر سر دشمن، ضد شبیخون، (ازبرهان قاطع) (از آنندراج) (ازانجمن آرا) (از ناظم الاطباء) :
کنم آنگه خبردارت که چون است
شبیخون مصلحت یا روزخون است،
نزاری (از انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

روز خوش

روز خوش
کنایه از ایام جوانی است. (برهان قاطع). جوانی و ایام صحت. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

روزوش

روزوش
روزمانند. روشن و زیبا چون روز:
ای سرو غنچه لب ز گلستان کیستی
وای ماه روزوش ز شبستان کیستی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

روز خون

روز خون
تاخت ناگهانی بر سر دشمن در روز مقابل شبخون شبیخون
روز خون
فرهنگ لغت هوشیار

رو پوش

رو پوش
آنچه که ظاهر و روی چیزی را بپوشاند، آنچه که صورتی نامشخص را بپوشاند برقع نقاب، بالاپوش، مطلا مفضض ملمع، آنچه که ظاهر و باطن آن یکسان نباشد
فرهنگ لغت هوشیار

روزگون

روزگون
سفید و روشن مانند روز مانند روز، برای مِثال بر دختر آمد پر از خنده لب / گشاده رخ روزگون زیر شب (فردوسی - ۱/۲۱۹)
روزگون
فرهنگ فارسی عمید