ویژگی دستگاهی که بدون نیاز به انسان کار خود را انجام می دهد، اتوماتیک، کنایه از کسی که بدون دستور دیگران کارهای مربوط به خود را خوب انجام می دهد، نوعی قلم استوانه ای شکل حاوی جوهر غلیظ
ویژگی دستگاهی که بدون نیاز به انسان کار خود را انجام می دهد، اتوماتیک، کنایه از کسی که بدون دستور دیگران کارهای مربوط به خود را خوب انجام می دهد، نوعی قلم استوانه ای شکل حاوی جوهر غلیظ
دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان واقع در 3هزارگزی غرب تویسرکان و یک هزارگزی شمال راه شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه. منطقه ای است جلگه ای و هوایی سرد دارد. سکنۀ آن 1089 تن است که مذهب تشیع دارند و به لهجۀ کردی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و رود خانه سرابی تأمین میشود. محصولش غلات و پنبه و صیفی و لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دارای 5 باب دکان است و راه فرعی به شوسه و دو زیارتگاه بنام پیر نجم الدین و امامزاده رودآور و از آثار ابنیۀقدیم تپه ای دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) نام قصبه ای است از همدان که 93 قریۀ متصل آباد دارد و منسوب بدانجا را رودآوردی گویند و اصل خواجه شمس از آنجا بوده چنانکه در این مصراع از رباعی مندرج است: رودآوری و محمد حافظ نام. (از آنندراج) (انجمن آرا). و شاید همان رودآور تویسرکان باشد: زآنست که مرز رودآور دولتکده ای است شادی آور. خاقانی (از انجمن آرا). رجوع به رودآور (مادۀ بعدی) شود
دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان واقع در 3هزارگزی غرب تویسرکان و یک هزارگزی شمال راه شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه. منطقه ای است جلگه ای و هوایی سرد دارد. سکنۀ آن 1089 تن است که مذهب تشیع دارند و به لهجۀ کردی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و رود خانه سرابی تأمین میشود. محصولش غلات و پنبه و صیفی و لبنیات، و شغل اهالی زراعت و گله داری است. دارای 5 باب دکان است و راه فرعی به شوسه و دو زیارتگاه بنام پیر نجم الدین و امامزاده رودآور و از آثار ابنیۀقدیم تپه ای دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) نام قصبه ای است از همدان که 93 قریۀ متصل آباد دارد و منسوب بدانجا را رودآوردی گویند و اصل خواجه شمس از آنجا بوده چنانکه در این مصراع از رباعی مندرج است: رودآوری و محمد حافظ نام. (از آنندراج) (انجمن آرا). و شاید همان رودآور تویسرکان باشد: زآنست که مرز رودآور دولتکده ای است شادی آور. خاقانی (از انجمن آرا). رجوع به رودآور (مادۀ بعدی) شود
آنکه در روز نتواند دید، مقابل شب کور، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، اخفش، اجهر: من قرین گنج و اینان خاک بیزان هوس من چراغ عقل و آنها روزکوران هوا، خاقانی، تا شاهباز چتر تو زرین گشاد بال از بوم روزکور نزاید حسود شوم، بدر چاچی (از آنندراج)، ، کنایه از کسی که چیزعیان را نبیند و بغایت بی خرد باشد، (آنندراج) : سراپرده و چارپا و ستور بسی بهتر از دشمن روزکور، فردوسی، یکی گفت کای ابله روزکور همی دست با چرخ سایی بزور، (گرشاسب نامه)، چون مرد شوربخت شد و روزکور خشکی و دردسر کند از روغنش، ناصرخسرو، نباشم چنین عاجز و روزکور که برگردم از جنگ بی دست زور، نظامی، ای چرخ روزکور نگویی چه کینت بود وز شهریار تخمۀ حیدر چه خواستی، ؟ (از راحهالصدور راوندی)
آنکه در روز نتواند دید، مقابل شب کور، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، اخفش، اجهر: من قرین گنج و اینان خاک بیزان هوس من چراغ عقل و آنها روزکوران هوا، خاقانی، تا شاهباز چتر تو زرین گشاد بال از بوم روزکور نزاید حسود شوم، بدر چاچی (از آنندراج)، ، کنایه از کسی که چیزعیان را نبیند و بغایت بی خرد باشد، (آنندراج) : سراپرده و چارپا و ستور بسی بهتر از دشمن روزکور، فردوسی، یکی گفت کای ابله روزکور همی دست با چرخ سایی بزور، (گرشاسب نامه)، چون مرد شوربخت شد و روزکور خشکی و دردسر کند از روغنش، ناصرخسرو، نباشم چنین عاجز و روزکور که برگردم از جنگ بی دست زور، نظامی، ای چرخ روزکور نگویی چه کینت بود وز شهریار تخمۀ حیدر چه خواستی، ؟ (از راحهالصدور راوندی)