جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رادکار

دادکار

دادکار
که کار وی عدالت باشد، که عدالت پیشه دارد:
که پاکست آن داور دادکار
که مربندگان را کند شهریار،
شمسی (یوسف و زلیخا)
لغت نامه دهخدا

عادکار

عادکار
تیره ای از طایفۀ محمود صالح ایل چهار لنگ بختیاری، (جغرافیای سیاسی کیهان ج 1 ص 75)
لغت نامه دهخدا

رادکان

رادکان
دهی است جزء دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین، واقع در 12000 گزی ضیأآباد، کنار راه شوسۀ همدان، کوهستانی وسردسیر و آب آن از قنات و رود خانه ابهرچای است، سکنۀ آن 191 تن است، محصول آن غلات و کشمش و یونجه و شغل اهالی زراعت است، از آثار قدیم امامزاده ای دارد، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
برجی مقبره مانند است که در نزدیک بندرگز واقع است، (از تاریخ صنایع ایران ص 235)
برجی مقبره مانند که درنزدیک قوچان واقع است، (تاریخ صنایع ایران ص 235)
لغت نامه دهخدا

رادکان

رادکان
دهی است از دهستان کوهپایۀ بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 54هزارگزی جنوب باختری گرگان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از چشمه سار تأمین میشود و محصول آن غلات، حبوب و مقدار کمی برنج و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. زنان پارچه های نخی و کرباس میبافند راه آن نیز مالرو میباشد. در هنگام تابستان عده ای از آبادی گرگان بدین ده میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا