جدول جو
جدول جو

معنی روزکور

روزکور
آنکه در روز نتواند دید، مقابل شب کور، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، اخفش، اجهر:
من قرین گنج و اینان خاک بیزان هوس
من چراغ عقل و آنها روزکوران هوا،
خاقانی،
تا شاهباز چتر تو زرین گشاد بال
از بوم روزکور نزاید حسود شوم،
بدر چاچی (از آنندراج)،
، کنایه از کسی که چیزعیان را نبیند و بغایت بی خرد باشد، (آنندراج) :
سراپرده و چارپا و ستور
بسی بهتر از دشمن روزکور،
فردوسی،
یکی گفت کای ابله روزکور
همی دست با چرخ سایی بزور،
(گرشاسب نامه)،
چون مرد شوربخت شد و روزکور
خشکی و دردسر کند از روغنش،
ناصرخسرو،
نباشم چنین عاجز و روزکور
که برگردم از جنگ بی دست زور،
نظامی،
ای چرخ روزکور نگویی چه کینت بود
وز شهریار تخمۀ حیدر چه خواستی،
؟ (از راحهالصدور راوندی)
لغت نامه دهخدا