دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در48هزارگزی جنوب شرقی میناب و 5هزارگزی شرق راه مالرو جاسک به میناب. در جلگه واقع و گرمسیر است. دارای 300 تن سکنه است که مذهب تسنن دارند. آب آن از چاه تأمین میشود و محصولش خرما، و شغل اهالی زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع در48هزارگزی جنوب شرقی میناب و 5هزارگزی شرق راه مالرو جاسک به میناب. در جلگه واقع و گرمسیر است. دارای 300 تن سکنه است که مذهب تسنن دارند. آب آن از چاه تأمین میشود و محصولش خرما، و شغل اهالی زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
موضعی است به بلاد بنی سعد. (منتهی الارب). گویند دورترین بلاد بنی سعد است، و بقول دیگر زمین و وادیی در یمامه است. جریر گفته است: ترمی بأعینها نجداً و قد قطعت بین السلوطح و الروحان صوانا یا حبذا جبل الریان من جبل و حبذا ساکن الریان من کانا. (از معجم البلدان)
موضعی است به بلاد بنی سعد. (منتهی الارب). گویند دورترین بلاد بنی سعد است، و بقول دیگر زمین و وادیی در یمامه است. جریر گفته است: ترمی بأعینها نجداً و قد قطعت بین السلوطح و الروحان صوانا یا حبذا جبل الریان من جبل و حبذا ساکن الریان من کانا. (از معجم البلدان)
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه از شهرستان جیرفت واقع در 65هزارگزی جنوب ساردوئیه و22هزارگزی باختر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه، دارای 4 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) نام محلی در کنار راه قزوین و همدان در 329هزارگزی تهران، (یادداشت مؤلف) شهرکی است (از حدود خراسان بانعمت، و از وی نمک خیزد. (حدود العالم) دیهی است از دیه های خوارزم، (از معجم البلدان) شهری است در نزدیکی بست، (از معجم البلدان)
ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه از شهرستان جیرفت واقع در 65هزارگزی جنوب ساردوئیه و22هزارگزی باختر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه، دارای 4 تن سکنه است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) نام محلی در کنار راه قزوین و همدان در 329هزارگزی تهران، (یادداشت مؤلف) شهرکی است (از حدود خراسان بانعمت، و از وی نمک خیزد. (حدود العالم) دیهی است از دیه های خوارزم، (از معجم البلدان) شهری است در نزدیکی بست، (از معجم البلدان)
طواف کردن همسایگان، رادت المراءه روداناً. (منتهی الارب). رادت المراءه روداً و روداناً، بسیار رفت وآمد کرد آن زن به خانه های همسایگان. (از اقرب الموارد) ، آرام نگرفتن: راد وساده، لم یستقر. (منتهی الارب). استقرار نیافتن، جستجو کردن زمین برای آب و علف بمنظور فرودآمدن در آن، جنبش خفیف باد. (از اقرب الموارد). رجوع به رود شود
طواف کردن همسایگان، رادت المراءه روداناً. (منتهی الارب). رادت المراءه روداً و روداناً، بسیار رفت وآمد کرد آن زن به خانه های همسایگان. (از اقرب الموارد) ، آرام نگرفتن: راد وساده، لم یستقر. (منتهی الارب). استقرار نیافتن، جستجو کردن زمین برای آب و علف بمنظور فرودآمدن در آن، جنبش خفیف باد. (از اقرب الموارد). رجوع به رود شود
سرگشته و گویند:رجل روبان، یعنی مرد متحیر سست از سیری شکم و یا خواب و یا گرانجسم و گرانجان و یا مست. ج، روبی ̍. (از اقرب الموارد). سست جان از سیری یا خواب یا گرانجسم و گرانجان بیدارشده از خواب. (از معجم متن اللغه). رائب. اروب. (از معجم متن اللغه) (منتهی الارب)
سرگشته و گویند:رجل روبان، یعنی مرد متحیر سست از سیری شکم و یا خواب و یا گرانجسم و گرانجان و یا مست. ج، رَوْبی ̍. (از اقرب الموارد). سست جان از سیری یا خواب یا گرانجسم و گرانجان بیدارشده از خواب. (از معجم متن اللغه). رائب. اَرْوَب. (از معجم متن اللغه) (منتهی الارب)
شهر عمده ناحیۀ رویان و بزرگترین شهر جبال طبرستان به شمار می آمد، (فرهنگ فارسی معین)، شهر بزرگی بود در جبال طبرستان و در ناحیۀ وسیع به همین نام قرار داشت، گویند: بزرگترین شهر جبال طبرستان رویان بود، رویان در اقلیم چهارم بود و بین آن و گیلان دوازده فرسخ مسافت بود، جبال رویان به جبال ری متصل است، (از معجم البلدان)، رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 298، تاریخ طبرستان و گیلان، آنندراج و انجمن آرا شود دهی از بخش مرکزی شهرستان شاهرود، آب از قنات، دارای 1300 تن سکنه، محصول عمده آنجا غلات و پنبه و بنشن و انواع میوه و صیفی وراه آن فرعی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ولایت وسیعی از کوههای طبرستان در بخش غربی مازندران، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به رویان (شهر رویان ...) شود
شهر عمده ناحیۀ رویان و بزرگترین شهر جبال طبرستان به شمار می آمد، (فرهنگ فارسی معین)، شهر بزرگی بود در جبال طبرستان و در ناحیۀ وسیع به همین نام قرار داشت، گویند: بزرگترین شهر جبال طبرستان رویان بود، رویان در اقلیم چهارم بود و بین آن و گیلان دوازده فرسخ مسافت بود، جبال رویان به جبال ری متصل است، (از معجم البلدان)، رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 298، تاریخ طبرستان و گیلان، آنندراج و انجمن آرا شود دهی از بخش مرکزی شهرستان شاهرود، آب از قنات، دارای 1300 تن سکنه، محصول عمده آنجا غلات و پنبه و بنشن و انواع میوه و صیفی وراه آن فرعی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ولایت وسیعی از کوههای طبرستان در بخش غربی مازندران، (فرهنگ فارسی معین)، و رجوع به رویان (شهر رویان ...) شود
بمعنی روشن است که از روشنایی و فروغ باشد. (برهان قاطع). بمعنی روشن است یعنی فروغ و ظهور. (آنندراج). روشن راگویند چنانکه پایان پایین را خوانند. (جهانگیری)
بمعنی روشن است که از روشنایی و فروغ باشد. (برهان قاطع). بمعنی روشن است یعنی فروغ و ظهور. (آنندراج). روشن راگویند چنانکه پایان پایین را خوانند. (جهانگیری)
جمع واژۀ وثن. بت ها. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). اصنام. (ترجمان القرآن) : چو بردارد ز پیش روی اوثان حجاب ماردی دست برهمن. منوچهری. شمشهای زر از قدود بدود واجسام اصنام و ابدان اوثان فرومیریختند. (ترجمه تاریخ یمینی). به شرع عابد اوثان اگر بباید کشت مرا چه حاجت کشتن که خود وثن بکشد. سعدی
جَمعِ واژۀ وَثَن. بت ها. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج). اصنام. (ترجمان القرآن) : چو بردارد ز پیش روی اوثان حجاب ماردی دست برهمن. منوچهری. شمشهای زر از قدود بدود واجسام اصنام و ابدان اوثان فرومیریختند. (ترجمه تاریخ یمینی). به شرع عابد اوثان اگر بباید کشت مرا چه حاجت کشتن که خود وثن بکشد. سعدی
دهی بوده است از ناحیۀ النجان اصفهان، در ترجمه محاسن اصفهان است که بهرام گور از دیه روسان بود از ناحیت النجان و در قلعه ای که محاذی روسان و آزادوار بود، (از ترجمه محاسن اصفهان ص 67)
دهی بوده است از ناحیۀ النجان اصفهان، در ترجمه محاسن اصفهان است که بهرام گور از دیه روسان بود از ناحیت النجان و در قلعه ای که محاذی روسان و آزادوار بود، (از ترجمه محاسن اصفهان ص 67)
داستانی که به نثر نوشته شود و شامل حوادثی ناشی ار تخیل نویسنده باشد و آن اقسامی دارد. یا رمان آموزشی (تعلیماتی) داستانی شامل مطالب علمی طبیعی فلسفی. یا رمان پلیسی داستانی حاکی از حوادث دزدی جنایت و کشف آنها توسط کارآگاهان زبر دست. یا رمان تاریخی داستانی است که اساس آن مبتنی بر وقایع تاریخی باشد، یا رمان عشقی داستانی که شالوده آن بر عشق نهاده شده باشد
داستانی که به نثر نوشته شود و شامل حوادثی ناشی ار تخیل نویسنده باشد و آن اقسامی دارد. یا رمان آموزشی (تعلیماتی) داستانی شامل مطالب علمی طبیعی فلسفی. یا رمان پلیسی داستانی حاکی از حوادث دزدی جنایت و کشف آنها توسط کارآگاهان زبر دست. یا رمان تاریخی داستانی است که اساس آن مبتنی بر وقایع تاریخی باشد، یا رمان عشقی داستانی که شالوده آن بر عشق نهاده شده باشد
تابناک درخشان منور نورانی مقابل تاریک. یا روشنان فلک ستارگان، آشکار ظاهر مقابل پنهان، جایی که نور بدان بتابد، درجه ای از تابش نور همجوار سایه مقابل سایه
تابناک درخشان منور نورانی مقابل تاریک. یا روشنان فلک ستارگان، آشکار ظاهر مقابل پنهان، جایی که نور بدان بتابد، درجه ای از تابش نور همجوار سایه مقابل سایه