- روبراه
- آماده، حاضر و مهیا برای کار، مرتب و منظم و آراسته
معنی روبراه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جانوری است از رده پستانداران گوشتخوار از نوع سگ. پوستش برنگهای سیاه سرخ زرد و بسیار نرم است و آنرا آستر جامه کنند. دمی بزرگ و پر مو دارد و به حیله گری مشهور است. یا روباه زرد آفتاب خورشید
پستانداری گوشت خوار از خانوادۀ سگ ها با گوش های بلند، پوزۀ دراز و موهای نرم
روباه ترکی: در علم زیست شناسی سیخول
روباه ترکی: در علم زیست شناسی سیخول
جانوری است پستاندار و گوشت خوار با دمی بزرگ و پرمو به رنگ های سیاه، زرد و یا سرخ
آناکوندا
باز، ایضاً، دگربار
جاروب شده روفته
جانوری است آبی
فرانسوی تیره روناس
دم دست و نزدیک و مشرف
مانند روباه بودن، حیله گری
کسی که صورت و روی او سیاه باشد، بدهکار، عاصی، گنهکار و بد افعال، بدبخت
مطیع فرمانبردار، جدی وظیفه شناس
گلۀ گاو، گواره، گاواره، کوپاره
آنکه یا آنچه دارای پوشش باشد، روپوشیده، برای مثال خوب رویان گشاده رو باشند / تو که روبسته ای مگر زشتی (سعدی - لغت نامه - روبسته)
کسی که چهره اش سیاه باشد، کنایه از عاصی، گناهکار
پارچه ای مستطیل شکل برای پوشاندن صورت، نقاب، روبند
حیله گر و مکار مانند روباه مانند روباه، همچون روباه
دو دفعه، دو مرتبه، مکرر، کاری که برای بار دوم صورت گیرد
میگو، جانوری آبی با چنگال و پاهای بلند به اندازۀ ملخ که بعضی از انواع آن مصرف خوراکی دارد، ملخ دریایی، اربیان، روبیان
برابر هم، رو به رو، رویاروی، روی در روی، رو در رو، از مقابل
تاج شاهان زهری از گیاهان این واژه در برهان طواره آمده برابر با بیش که بیخ گیاهی است اقونیطون سمی
اوراک گاه شبانگاه
میخراه
گله گاو و گاومیش: وای از آن آوا که گر گو پاره آنجا بگذرد بفکند نازاده بچه باز گیرد زاده شیر. (منجیک)
میوه تازه رسیده
کنایه از گناهکار، شرمسار
جاروب شده، روفته
بیراه، راه کج و غلط
کانال، مسیل
متضاد، مقابل، مواجه
وبسایت
راهگذر آب مجرای آب گذرگاه آب راه آب
زیرکیدن زیرک شدن