جدول جو
جدول جو

معنی روبسته

روبسته
آنکه یا آنچه دارای پوشش باشد، روپوشیده، برای مثال خوب رویان گشاده رو باشند / تو که روبسته ای مگر زشتی (سعدی - لغت نامه - روبسته)
تصویری از روبسته
تصویر روبسته
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با روبسته

روبسته

روبسته
روگرفته. حجاب بر چهره داشته. نقاب بر صورت افکنده:
خوبرویان گشاده رو باشند
تو که روبسته ای مگر زشتی ؟!
سعدی.
و رجوع به رو بستن شود
لغت نامه دهخدا

فروبسته

فروبسته
بسته. گره خورده. مقابل گشوده:
بود آیا که در میکده ها بگشایند
گره از کار فروبستۀ ما بگشایند؟
حافظ.
رجوع به فروبستن شود
لغت نامه دهخدا

روشسته

روشسته
پاک و پاکیزه:
گرد آن آبدان روشسته
سوسن و نرگس وسمن رسته.
نظامی
لغت نامه دهخدا