جدول جو
جدول جو

معنی روانک - جستجوی لغت در جدول جو

روانک(رُ نُ)
نام رودی است در جنوب شرقی امریکای شمالی که از جنوب غربی ایالت ویرجینیا سرچشمه میگیرد و بطرف جنوب شرقی جریان پیدا میکند و به خلیج آلبمارل سوند میریزد. رجوع به دائره المعارف بریتانیکا و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روشنک
تصویر روشنک
(دخترانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر داراب و همسر اسکندر مقدونی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از روناک
تصویر روناک
(دخترانه)
روشن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جوانک
تصویر جوانک
پسر جوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روشنک
تصویر روشنک
شاتل، دانه ای به اندازۀ باقلا به رنگ سرخ یا سیاه که مصرف دارویی داشته و در هند می روید، ساتل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روانه
تصویر روانه
در حال رفتن، رونده، جاری
روانه شدن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه گشتن
روانه گشتن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه شدن
روانه کردن: روانه ساختن، روان کردن، راهی کردن، گسیل کردن، فرستادن
فرهنگ فارسی عمید
(پَرْ نَ)
سیاه گوش. برید. قره قولاخ. تفه. عناق الارض. غنجل. پروانه، پیشرو لشکر، حشره که گویند عاشق چراغ است و بعربی فراش گویند. رجوع به پروانک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از پروانک
تصویر پروانک
پروانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانی
تصویر روانی
جریان سیلان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانه
تصویر روانه
جاری، راهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانه
تصویر روانه
زود، فوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانه
تصویر روانه
((رَ نِ))
روان، راهی، ارسال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانی
تصویر روانی
((رَ))
مربوط و متعلق به روان، دستخوش بیماری روانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروانک
تصویر پروانک
((پَ نَ))
سیاه گوش، چاوشی، جانوری درنده شبیه شغال که به دنبال شیر حرکت می کند و بازمانده شکار آن را می خورد، پروانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانه
تصویر روانه
اجرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روانی
تصویر روانی
Mental, Psychedelic, Psychiatric, Psychological
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psychédélique, psychiatrique, psychologique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نام تپه ای قدیمی در جنوب شرقی دهکده ی پلور در بالا لاریجان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از روانی
تصویر روانی
kiakili, akili, akili ya kiakili, kisaikolojia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از روانی
تصویر روانی
zihinsel, psikedelik, psikiyatrik, psikolojik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از روانی
تصویر روانی
정신적인 , 사이키델릭한 , 정신과의 , 심리적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از روانی
تصویر روانی
精神的な , サイケデリックな , 精神科の , 心理的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از روانی
تصویر روانی
מנטלי , פסיכדלי , פסיכיאטרי , פסיכולוגי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psikedelik, psikiatris, psikologis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از روانی
تصویر روانی
मानसिक , मानसिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روانی
تصویر روانی
умственный , психоделический , психиатрический , психологический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mentaal, psychedelisch, psychiatrisch, psychologisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psicodélico, psiquiátrico, psicológico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mentale, psichedelico, psichiatrico, psicologico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psicodélico, psiquiátrico, psicológico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روانی
تصویر روانی
心理的 , 迷幻的 , 精神病的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روانی
تصویر روانی
umysłowy, psychodeliczny, psychiatryczny, psychologiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روانی
تصویر روانی
розумовий , психоделічний , психіатричний , психологічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روانی
تصویر روانی
mental, psychedelisch, psychiatrisch, psychologisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روانی
تصویر روانی
จิตใจ , จิตวิทยา , จิตเวช
دیکشنری فارسی به تایلندی