جدول جو
جدول جو

معنی روانه

روانه
در حال رفتن، رونده، جاری
روانه شدن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه گشتن
روانه گشتن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه شدن
روانه کردن: روانه ساختن، روان کردن، راهی کردن، گسیل کردن، فرستادن
تصویری از روانه
تصویر روانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با روانه

جوانه

جوانه
جوان، گل جوانه، اندام نورس فشرده و قابل رشدی در گیاه که در انتهای شاخه، کنار دمبرگ وجود دارد
جوانه
فرهنگ نامهای ایرانی

پروانه

پروانه
حشره ای زیبا که خود را به شعله می زند، حشره ای با بدن کشیده و باریک و بالهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارنگ
پروانه
فرهنگ نامهای ایرانی