روانه روانه در حال رفتن، رونده، جاریروانه شدن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه گشتنروانه گشتن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه شدنروانه کردن: روانه ساختن، روان کردن، راهی کردن، گسیل کردن، فرستادن فرهنگ فارسی عمید
جوانه جوانه جوان، گل جوانه، اندام نورس فشرده و قابل رشدی در گیاه که در انتهای شاخه، کنار دمبرگ وجود دارد فرهنگ نامهای ایرانی
پروانه پروانه حشره ای زیبا که خود را به شعله می زند، حشره ای با بدن کشیده و باریک و بالهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارنگ فرهنگ نامهای ایرانی