- رهاننده
- خلاص کننده، منجی، آزادی، بخشنده
معنی رهاننده - جستجوی لغت در جدول جو
- رهاننده
- کسی که دیگری را از قید و بند و گرفتاری نجات می دهد، رها کننده، نجات دهنده
- رهاننده ((رَ نَ دِ))
- نجات دهنده، خلاص کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که چیزی یا کسی را به چیزی یا کسی دیگر برساند متصل کننده: اتصال دهنده
بجست و خیز در آورنده پراننده
آنکه دیگری را می ترساند و رم می دهد، رم دهنده
کسی که چیزی را به دست کسی یا چیز دیگر می رساند
آنکه چیزی یا جانوری را براند، آنکه اتومبیل و دیگر وسایل نقلیه را براند شوفر
نجات داده شده خلاص کرده
رهانیده، رهاشده، نجات داده شده
کسی که وسیلۀ نقلیه ای را می راند
اپراتور، مدیر
خبر کننده مخبر
آکتیویتور
کسی که شخصی دیگر یا چهارپا را بدواند
آنکه رباید
متصل شده، انتقال داده، حمل کرده، ابلاغ شده
رنج دهنده آزار دهنده
نمو دادن (تخم یا دانه کاشته شده و مانند آن) رشد دادن
نجات دادن خلاص کردن (از قید و بند)
کسی که مزه چیزی را بدیگری چشاند
آزار کننده
کسی که چیزی را بچرخاند
کسی که حیوان علفخوار را در چراگاه بچرا وا دارد
کسی که چیزی را بزور و فشار در چیز دیگر جا دهد تپاننده
بجستن واداشته پرش داده شده
کسی یا چیزی یا مایعی را قطره قطره فرو چکاند، آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند
فشارنده فشار دهنده عصاره گیرنده
درج کننده، نشاننده
کج کننده، خم کننده
آنکه دیگری را بترساند و بخوف اندازد