گرداننده گرداننده آنکه میگرداند. مقلب. محول. مدبر: بلی در طبع هر داننده ای هست که با گردنده گرداننده ای هست. نظامی. بی تکلف پیش هر داننده هست آنکه با گردنده گرداننده هست. مولوی لغت نامه دهخدا
گردانیده گردانیده گردش داده حرکت داده، بدور در آورده چرخانده، تغییر داده دیگر گون کرده فرهنگ لغت هوشیار