- رهان (پسرانه)
- نام یکی از سرداران پارسی در جنگهای باختر
معنی رهان - جستجوی لغت در جدول جو
- رهان
- گرو بستن، شرط بستن، شرط بندی در اسب دوانی
- رهان
- جمع رهن، گرو
- رهان ((رِ))
- شرط بستن، هر نوع برد و باخت و گروبندی، مراهنه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گران کردن، پیشخرید، گران خریدن، گرو گذاشتن
حجت، دلیل قاطع وروشن
فرنود، نخش، پروهان
کادمند
حجت، دلیل، دلیل قاطع
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دنیا، عالم، گیتی، کیهان، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ملک جهان، جهان آفرین
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام پسر گودرز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
زن باوقار، بانوی متین، خانم محترم، درخت انگور، (فتحه ر) صفت فاعلی از رزیدن به معنای رنگ کردن، جمع رز است اما غالباً به عنوان مفرد بکار میرود به معنای تاکستان
جاری، روح
مخفی، مستتر، بطن
جوفی که در پائین صورت انسان و دیگر حیوانات واقع شده و از وی آواز و صوت خارج گشته و غذا و طعام را دریافت میکند روغن فروش
ناخدا، یعنی مهتر ملاحان
رهن کننده
رساننده و آورنده
درخت انگور
رونده، آنچه یا آنکه راه رود
داستان، افسانه ترسو و هراسان و گریزان، رمنده
کرکم (زعفران)، برناک (حنا)
آسوده فراخزیست بسیار دار
زعفران، و بمعنی شفیع و شفاعت کننده
سیراب، تر و تازه، فراوانی سیراب مقابل عطشان، تر و تازه شاداب جمع رواء
مرهون، گرو کرده شده
جمع رهن، گرویی ها گروگان ها جمع رهن گروها گروگان