جدول جو
جدول جو

معنی ره - جستجوی لغت در جدول جو

ره
طریق، کرت، مرتبه، دفعه، قاعده، رسم، روش، در موسیقی آهنگ و نغمه
ره بردن: راه یافتن و پی بردن به جایی یا چیزی، راه بردن، راه جستن
تصویری از ره
تصویر ره
فرهنگ فارسی عمید
ره
(رُهْ)
روه و پارسایی و تقدس و پاکی و طهارت. (ناظم الاطباء). نیکی. (شرفنامۀ منیری) (برهان) ، سیرت زهاد و پارسایان. (ناظم الاطباء) (از شرفنامۀ منیری). سیرت زهاد و عباد و پارسایان باشد. و رهبان مرکب از این است و آن را روهبان هم می گویند. (برهان). رجوع به رهبان شود
لغت نامه دهخدا
ره
(رَه ه)
طست ره، طشت فراخ نزدیک تک. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ره
(رَهْ)
رمز است رحمه اﷲ را. مانند ’رح’. مختصر رحمه اﷲ تعالی. مخفف رحمهاﷲ علیه، یا رحمه اﷲ. رمز است از رضی اﷲ عنه (در کتب اهل سنت) و رحمهاﷲ علیه (در کتب شیعی). (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
ره
طریق، رسم و روش
تصویری از ره
تصویر ره
فرهنگ لغت هوشیار
ره
((رَ))
جاده، گذرگاه، قانون، روش، پرده موسیقی، نغمه، راه
تصویری از ره
تصویر ره
فرهنگ فارسی معین
ره
بریدگی داخل صخره ی بزرگ، سوراخ روزنه، مخفف رای، میل و خواسته، حرف نشانه ی مفعول، سوراخی در ته تنور یا کوره برای مکش هوا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رهان
تصویر رهان
(پسرانه)
نام یکی از سرداران پارسی در جنگهای باختر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رهی
تصویر رهی
(پسرانه)
راهی شده، روان، مسافر، غلام، بنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رهام
تصویر رهام
(پسرانه)
نام پسر گودرز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گودرز پهلوان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رها
تصویر رها
(دخترانه)
آزاد، نجات یافته، آزاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رهیص
تصویر رهیص
سخت گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهیک
تصویر رهیک
سوده، شکسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهیق
تصویر رهیق
شراب، باده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهیش
تصویر رهیش
سم سودگی در ستور، شتر پر شیر، خاکریزان، کمان باریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهیده
تصویر رهیده
نجات یافته خلاص شده
فرهنگ لغت هوشیار
گرویی گروگان مونث رهین مرهونه زن گروی زن گروگان جمع رهائن (رهاین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهیدن
تصویر رهیدن
نجات یافتن، آزاد شدن، خلاص شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهین
تصویر رهین
مرهون، گرو کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهیج
تصویر رهیج
سست نرم و نازک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهنمود
تصویر رهنمود
توصیه، هدایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهیافت
تصویر رهیافت
نفوذ، رخنه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهوار
تصویر رهوار
مرکب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهنورد
تصویر رهنورد
مسافر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهنمون
تصویر رهنمون
دلیل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهنمودان
تصویر رهنمودان
ائمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهگذر
تصویر رهگذر
عابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهسپاری
تصویر رهسپاری
مسافرت، سفر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ره آورد
تصویر ره آورد
سوغات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ره نامه
تصویر ره نامه
نقشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رها
تصویر رها
خلاص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهاورد
تصویر رهاورد
سوقات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
خلاصی، نجات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهسپار
تصویر رهسپار
مسافر، عازم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهنما
تصویر رهنما
هادی
فرهنگ واژه فارسی سره