- رمال
- ریگها کسی که رمل می اندازد، فالبین
معنی رمال - جستجوی لغت در جدول جو
- رمال
- رمل ها، ریگها، جمع واژۀ رمل
- رمال ((رَ مّ))
- فالگیر
- رمال ((رِ))
- جمع رمل، ریگ ها، ریگستان ها
- رمال
- رمل فروش، ریگ فروش، کسی که رمل می اندازد و فال می بیند، فال بین، فال گیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشگویی عمل و شغل رمال فالگیری
فالگیری
چوبیست که بدارچین سیاه ماند و بوی خوش دارد
به هنجار، بهنجار
به طریق و روش معمول، به هنجار، طبیعی
فرانسوی ینگی (ینگ رسم)
بروش و طریق معین و معمول
ورمال آقا را دمش دادن، چیزی را برداشتن و بردن و خوردن چیوکردن سر خوراکی ریختن و یکباره آنرا تمام کردن، یا وردار و ورمال. آنکه چیزی را بر میدارد و فرار میکند
چوبی است شبیه به قرفه و دارچین، بسیار خوشبو که در هند و یمن نیز روید
گریز
((وَ))
فرهنگ فارسی معین
وردارنده و ورمالنده، کسی که پول یا مال اشخاص را بالا می کشد، مال مردم خور
ورمال آقا را دمش دادن: چیزی را برداشتن و بردن و خوردن، چپو کردن، سر خوراکی ریختن و یکباره آن را تمام کردن
ورمال آقا را دمش دادن: چیزی را برداشتن و بردن و خوردن، چپو کردن، سر خوراکی ریختن و یکباره آن را تمام کردن
باربر، بارکش، ترابر
زیبایی
کهتری
امیدها، آرزوها
کود کود جانوری، سرگین، خرمای تباه
آرزوها، امیدها، آرمان ها
اپاختر
جمع رجل، مردان، مردان بزرگ
پالان دوز
ناکس پست فرومایه
رخال، جمع رخل، بره های ماده