بیاراستن. (از زوزنی). آراستن سخن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، سخن چینی کردن. (زوزنی). بربستن و سخن چینی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سخن چینی کردن، زیرا نمام کلام خود را آرایش دهد. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، نوشتن سخن را، نوشتن صحیفه را، عتاب کردن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
بیاراستن. (از زوزنی). آراستن سخن را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، سخن چینی کردن. (زوزنی). بربستن و سخن چینی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). سخن چینی کردن، زیرا نمام کلام خود را آرایش دهد. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، نوشتن سخن را، نوشتن صحیفه را، عتاب کردن کسی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد)