- رقراق
- درخشان، اشک در چشم
معنی رقراق - جستجوی لغت در جدول جو
- رقراق
- درخشان، آنچه می درخشد مانند سراب، شمشیر، اشک و مانند آن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیرگنجشگ
شقراق، دارکوب، پرنده ای کوچک با پرهای سیاه، سفید، زرد و سبز که با پنجه های خود به تنه و شاخه های درخت می چسبد و حشرات را با منقار از زیر پوست درخت بیرون می آورد و می خورد، داربر، دارشکنک، دارسنب، درخت سنبه، اخیل
آب کم: در رود یا دریاچه، جامه نازک، شمشیر درخشان، می آبکی
صدای دست و پای ستوران
ترکی کوزه کوزه لوله دار، نوشیانه پیاله ترکی کوزه کوزه لوله دار کاسه و کوزه لوله دار
شیر گنجشک از پرندگان کاسکینه شیر گنجشک
سغراق، کوزۀ لوله دار سفالی یا چینی، کوزۀ شراب
دارکوب، اخیل
نازک، رقیق
رقیق، نازک، نان نازک مثل نان لواش
مامور قرق و خلوت ساختن راه یا محلی قرقچی