جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با رقاق

رقاق

رقاق
جَمعِ واژۀ رقیق. (منتهی الارب) (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). رجوع به رقیق شود. جَمعِ واژۀ رقیقه. (اقرب الموارد). و ورقه (ورق الجرجیر) رقاق فیها تشریف. (تذکرۀ ابن بیطار). الخفاف و هی الحجاره الرقاق البیض. (الفهرست ابن ندیم). رجوع به رقیقه شود، جَمعِ واژۀ رُقاق. (منتهی الارب). رجوع به رقاق شود، جَمعِ واژۀ رَقَّه. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به رقه شود، جَمعِ واژۀ رقاقه. (دهار) (آنندراج) (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). رجوع به رُقاقَه شود
لغت نامه دهخدا

رقاق

رقاق
تنک و نرم از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رقیق. (اقرب الموارد). رجوع به رقیق شود
لغت نامه دهخدا

رقاق

رقاق
نرم وسست رفتن شتر، یا سبک رفتن شتر: رق البعیر رقاقاً. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

دقاق

دقاق
چوبکوب کوبنده، آرد فروش باریکی، خرده ریز ریزه تراشه آرد فروش باریکی، باریک دقیق، خرده ریز
فرهنگ لغت هوشیار