معنی رقاراق - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با رقاراق
رقاراق
- رقاراق
- صدای دست و پای ستوران. (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (برهان). آواز سم ستوران. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رقارق
- رقارق
- آب کم: در رود یا دریاچه، جامه نازک، شمشیر درخشان، می آبکی
فرهنگ لغت هوشیار
رقراق
- رقراق
- درخشان، آنچه می درخشد مانند سراب، شمشیر، اشک و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
رقارق
- رقارق
- آب تنک در دریا یا در رود که بسیاری نباشد آن را، شراب تنک، شمشیر بسیارآب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
رقراق
- رقراق
- آبی است در بالای قادسیه. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
رقراق
- رقراق
- نام شمشیر سعد بن عبادۀ انصاری (رض). (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا