معنی شرقراق - فرهنگ فارسی عمید
معنی شرقراق
شرقراق
شقراق، دارکوب، پرنده ای کوچک با پرهای سیاه، سفید، زرد و سبز که با پنجه های خود به تنه و شاخه های درخت می چسبد و حشرات را با منقار از زیر پوست درخت بیرون می آورد و می خورد، داربر، دارشکنک، دارسنب، درخت سنبه، اخیل
تصویر شرقراق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با شرقراق
شرقراق
شرقراق
یا شَرَقراق. شقراق. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شقراق و شَرَقراق شود
لغت نامه دهخدا
شرقراق
شرقراق
شِرِقراق. نام مرغی. شقراق. (ناظم الاطباء). مرغی است. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). شقراق. اخیل. (یادداشت مؤلف). شِقِرّاق. (منتهی الارب). رجوع به شقراق شود
لغت نامه دهخدا
رقراق
رقراق
درخشان، آنچه می درخشد مانند سراب، شمشیر، اشک و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
رقراق
رقراق
آبی است در بالای قادسیه. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.