جمع واژۀ رقیق. (منتهی الارب) (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). رجوع به رقیق شود. جمع واژۀ رقیقه. (اقرب الموارد). و ورقه (ورق الجرجیر) رقاق فیها تشریف. (تذکرۀ ابن بیطار). الخفاف و هی الحجاره الرقاق البیض. (الفهرست ابن ندیم). رجوع به رقیقه شود، جمع واژۀ رقاق. (منتهی الارب). رجوع به رقاق شود، جمع واژۀ رقّه. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به رقه شود، جمع واژۀ رقاقه. (دهار) (آنندراج) (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). رجوع به رقاقه شود
جَمعِ واژۀ رقیق. (منتهی الارب) (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). رجوع به رقیق شود. جَمعِ واژۀ رقیقه. (اقرب الموارد). و ورقه (ورق الجرجیر) رقاق فیها تشریف. (تذکرۀ ابن بیطار). الخفاف و هی الحجاره الرقاق البیض. (الفهرست ابن ندیم). رجوع به رقیقه شود، جَمعِ واژۀ رُقاق. (منتهی الارب). رجوع به رقاق شود، جَمعِ واژۀ رَقَّه. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به رقه شود، جَمعِ واژۀ رقاقه. (دهار) (آنندراج) (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). رجوع به رُقاقَه شود
یکی رقاق. (منتهی الارب) (آنندراج). نان تنک. ج، رقاق. (منتهی الارب). یک نان تنک. یک لواش. ج، رقاق. (یادداشت مؤلف). یکی رقاق به معنی نان نازک. (از اقرب الموارد)
یکی رُقاق. (منتهی الارب) (آنندراج). نان تنک. ج، رقاق. (منتهی الارب). یک نان تنک. یک لواش. ج، رُقاق. (یادداشت مؤلف). یکی رقاق به معنی نان نازک. (از اقرب الموارد)
به لغت یونانی جفت آفرید را گویند که نوعی سورنجان است و بعضی گویند خصیهالثعلب است. (برهان) (آنندراج). دارویی که خصیهالثعلب و جفت آفرید نیز گویند. (ناظم الاطباء). گویند جفت آفریده است و بعضی گویند خصی الثعلب است. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). ابن البیطار گوید که: امام محمد زکریای رازی گوید: این دارویی است ایرانی که به سیر ماننده است و توأمین و درهم پیچیده باشد و باه را قوت بخشد و گمان می کنم جفت آفرید باشد. - انتهی. به عقیدۀمن (مؤلف لغت نامه) این نام (جفت آفرید) را از آن بدو دهند که خاصیت ازدیاد باه دارد. (یادداشت مؤلف). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و مفردات ابن بیطار شود
به لغت یونانی جفت آفرید را گویند که نوعی سورنجان است و بعضی گویند خصیهالثعلب است. (برهان) (آنندراج). دارویی که خصیهالثعلب و جفت آفرید نیز گویند. (ناظم الاطباء). گویند جفت آفریده است و بعضی گویند خصی الثعلب است. (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). ابن البیطار گوید که: امام محمد زکریای رازی گوید: این دارویی است ایرانی که به سیر ماننده است و توأمین و درهم پیچیده باشد و باه را قوت بخشد و گمان می کنم جفت آفرید باشد. - انتهی. به عقیدۀمن (مؤلف لغت نامه) این نام (جفت آفرید) را از آن بدو دهند که خاصیت ازدیاد باه دارد. (یادداشت مؤلف). رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و مفردات ابن بیطار شود