جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با طرقاق

طرقاق

طرقاق
محافظ. نگهبان. مراقب. پاسدار. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

ارقاق

ارقاق
رقیق کردن. تُنُک گردانیدن. (منتهی الأرب). تُنُک کردن. (تاج المصادر بیهقی). مقابل تغلیظ.
لغت نامه دهخدا

طرقات

طرقات
جَمعِ واژۀ طَرِقه. زنان فال سنگک گیر: قال جالینوس: ان طب اسقلبیوس کان طباً الهیاً و قال ان قیاس الطب الالهی الی طبنا قیاس طبنا الی طب الطرقات. (عیون الانباء ج 1 ص 15، 31). اطباء طرقات. (ابن البیطار در کلمه شبرم)
لغت نامه دهخدا

طرقاء

طرقاء
تأنیث اَطْرَق. رکبه طرقاء، زانوئی سست. (مهذب الاسماء). ظاهراً این معنی فقط در وصف شتر و اسب مستعمل باشد
لغت نامه دهخدا