جدول جو
جدول جو

معنی رفاز - جستجوی لغت در جدول جو

رفاز
(رَفْ فا)
نباض. زننده (رگ). (یادداشت مؤلف). رجوع به رفز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراز
تصویر فراز
(دخترانه و پسرانه)
بلندی و شکوه، جای بلند، بلندی، بخش بالایی چیزی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فراز
تصویر فراز
بالا، بلندی، مقابل نشیب، سربالایی، برای مثال آرزومند کعبه را شرط ا ست / که تحمل کند نشیب و فراز (سعدی۲ - ۴۵۸)
جمع، فراهم، کنار، نزدیک، بن مضارع فراختن و فراشتن و فرازیدن، نزد، پیش،
مقابل بسته، باز، مقابل گشوده، بسته، دیده برای مثال ز عیب دگران کن فراز / صورت خود بین و در او عیب ساز (نظامی۱ - ۶۵) در معانی پیشین از اضداد است
جمله، عبارت، کلام
فراز آوردن: فراهم آوردن، گرد کردن، پیش آوردن، برای مثال نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز / می خوش بوی فراز آور و بربط بنواز (منوچهری - ۵۱)
فراز آمدن: رسیدن، نزدیک شدن، پیش آمدن، بازآمدن، پدید شدن، برای مثال به خسته درگذری صحّتش فراز آید / به مرده درنگری زندگی ز سر گیرد (سعدی۲ - ۳۹۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفات
تصویر رفات
شکسته شده، از هم ریخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفاق
تصویر رفاق
رفقه ها، گروه های هم سفر و همراه، دوستان و همراهان، جمع واژۀ رفقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفاه
تصویر رفاه
فراخ شدن و آسان شدن زندگی، فراخ عیشی، تن آسانی، آسودگی، رفاهت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفاء
تصویر رفاء
رفوگر، رفو کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزاز
تصویر رزاز
برنج فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفان
تصویر رفان
ورفان، آنکه درخواست بخشش جرم و گناه کسی را بکند، شفیع، شفاعت کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رکاز
تصویر رکاز
آنچه در معدن نهفته است از طلا، نقره و مانند آن، دفینه و گنج در زیرزمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رفاء
تصویر رفاء
اتفاق، پیوستگی، سازگاری
فرهنگ فارسی عمید
(اِتْ تِ)
انا علی ̍ افاز یا علی ̍ وفاز، من بر رفتنم. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از قفاز
تصویر قفاز
دستوانه هنگام جنگ به دست کنند دستکش آهنی، دستکش پنبه ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزاز
تصویر رزاز
برنجکوب، برنجفروش سرب برنج کوب، برنج فروش
فرهنگ لغت هوشیار
شکسته از هم ریخته ریزه ریزه، ریزه گیاه، کهنه حطام، از هم پاشیده شده ریزه ریزه شده، پوسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاض
تصویر رفاض
شکسته، پریشان، هیزم ریزه راه های پریشان راه های گوناگون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاز
تصویر مفاز
رسیدنگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاع
تصویر رفاع
انبار کردن چاش (غله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز
تصویر فراز
پهن شده و پخش گردیده، بلند شونده و بالا رونده، بلندی و بالا
فرهنگ لغت هوشیار
سازواری، آشتی دادن، بر چسبانگی، درزدوزی درزگیری از ریشه یونانی درزگیر درز دوز رفوگر رفو کننده. پیوستگی اتفاق سازواری سازگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاه
تصویر رفاه
آسودگی، استراحت، ناز و نعمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاغ
تصویر رفاغ
فراخزیستی بهزیستی خوشگذرانی فراخی، خوشگذرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفاق
تصویر رفاق
جمع رفیق، همراهان همرایان دمسازان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رفان
تصویر رفان
زعفران، و بمعنی شفیع و شفاعت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز
تصویر فراز
((فَ))
بلندی، اوج، سربالایی، باز، گشاده، بسته، جمع، کنار، نزد، پیش، نخست، ازل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز
تصویر فراز
جمله، عبارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفاء
تصویر رفاء
((رَ))
پیوستگی، سازگاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رزاز
تصویر رزاز
((رَ زّ))
برنج کوب، برنج فروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفاء
تصویر رفاء
((رَ فّ))
رفوگر، رفوکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفات
تصویر رفات
((رُ))
پوسیده، شکسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفاق
تصویر رفاق
((رِ))
جمع رفقه. یاران، همراهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفاه
تصویر رفاه
((رَ))
آسودگی، تن آسانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رفاغ
تصویر رفاغ
((رَ))
فراخی، خوشگذرانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز
تصویر فراز
آند، جمله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رفاه
تصویر رفاه
آسایش
فرهنگ واژه فارسی سره