معنی فراز تصویر فراز فراز ((فَ)) بلندی، اوج، سربالایی، باز، گشاده، بسته، جمع، کنار، نزد، پیش، نخست، ازلبلندی، اوج، سربالایی، باز، گشاده، بسته، جمع، کنار، نزد، پیش، نخست، ازل فرهنگ فارسی معین