- رعدانداز
- خمپاره انداز، توپچی
معنی رعدانداز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توف انداز مامور پرتاب رعد:) رعد اندازان رعداندازی در گرفته (ظفر نامه یزدی)
آنچه که به هنگام خواب بر روی خود اندازند مقابل زیر انداز
بدیهه، شعر و سخنی که زود و بی تامل گفته شود
شعر یا سخنی که به بدیهه و بی تأمل گفته شود
زنی که پیشه اش بند انداختن به چهرۀ زنان است و موهای صورت زنان را با نخ می کند
ستوری که لگد بزند
چیزی که در خواب بر رو اندازند مثل لحاف و پتو و شمد و غیر آنها
آنچه در موقع خوابیدن بر روی خود می اندازند مانند لحاف
آنچه که به هنگام خواب به روی خود اندازند