معنی لگدانداز - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لگدانداز
لگدانداز
- لگدانداز
- نعت فاعلی از لگد انداختن. آنکه لگد اندازد. آنکه امتناع ورزد پذیرفتن امری یا چیزی را
لغت نامه دهخدا
لگد انداز
- لگد انداز
- ستوری که جفتک اندازد، آن که زیر بار نرود کسی که امتناع ورزد
فرهنگ لغت هوشیار
گل انداز
- گل انداز
- آن قدر از مسافت که اگر گلی بیندازند تا پایان آن تواند رسید: زین چمن هر چند گلچین تماشای توام دور از آغوش وصالت یک گل اندازم هنوز. (بیدل)
فرهنگ لغت هوشیار
لگد اندازی
- لگد اندازی
- جفتک اندازی (ستور)، امتناع از قبول امری زیر بار نرفتن
فرهنگ لغت هوشیار