معنی بندانداز - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با بندانداز
بندانداز
- بندانداز
- زنی که پیشه اش بند انداختن به چهرۀ زنان است و موهای صورت زنان را با نخ می کَنَد
فرهنگ فارسی عمید
بندانداز
- بندانداز
- زنی که با بند موی صورت زنان را درآورد. سلمانی زن. (فرهنگ فارسی معین). بنداندازنده. زنی که موی روی زنان کند. آنکه موی فضول از روی و پای زنان بردارد
لغت نامه دهخدا
بند انداز
- بند انداز
- زنی که با بند موی صورت زنان را در آورد سلمانی زن
فرهنگ لغت هوشیار
بارانداز
- بارانداز
- بخشی از ساحل یا بندرگاه که کشتی ها بار خود را آنجا بر زمین گذارند، جایی که کاروان فرود می آید
فرهنگ فارسی معین