بانگ کردن آسمان و غریدن آن. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از منتهی الارب). بانگ کردن ابر. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (از مصادر اللغۀ زوزنی). بانگ کردن ابر برای باران. (از اقرب الموارد) ، ترسانیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). تهدید کردن خویشتن را. (دهار). تهدید کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر اللغۀ زوزنی) (از اقرب الموارد) ، آراستن و زینت کردن زن خود را و پیش آمدن وی. (از اقرب الموارد)
بانگ کردن آسمان و غریدن آن. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از منتهی الارب). بانگ کردن ابر. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) (از مصادر اللغۀ زوزنی). بانگ کردن ابر برای باران. (از اقرب الموارد) ، ترسانیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). تهدید کردن خویشتن را. (دهار). تهدید کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر اللغۀ زوزنی) (از اقرب الموارد) ، آراستن و زینت کردن زن خود را و پیش آمدن وی. (از اقرب الموارد)