- رضوانه (دخترانه)
- مؤنث رضوان، بهشت
معنی رضوانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برقع و پرده و حجاب و نقاب
خشنود شدن، رضا
جاری، راهی
در حال رفتن، رونده، جاری
روانه شدن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه گشتن
روانه گشتن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه شدن
روانه کردن: روانه ساختن، روان کردن، راهی کردن، گسیل کردن، فرستادن
روانه شدن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه گشتن
روانه گشتن: روان شدن، رفتن، راهی شدن، به راه افتادن، روانه شدن
روانه کردن: روانه ساختن، روان کردن، راهی کردن، گسیل کردن، فرستادن
دربان و نگهبان بهشت، بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، دارالنّعیم، دار قرار، دارالسّرور، سرای جاوید، باغ خلد، نعیم، اعلا علّیین، علّیین، فردوس اعلا، خلد، دارالخلد، باغ ارم، سبزباغ، گشتا، جنّت، دارالقرار، دارالسّلام، قدس، مینو، باغ بهشت، خلدستان، فردوس
خشنود شدن، خشنودی
خشنود شدن، خشنودی
زود، فوری
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
حشره ای زیبا که خود را به شعله می زند، حشره ای با بدن کشیده و باریک و بالهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارنگ
کامپیوتر
سوراخی که در بام خانه کنند و نردبان بر آن گذاشته بالا روند و به زیر آیند
بیخرد، بیعقل، مجنون
اجازه، جواز، مجوز
آنچه آبستن از خوردنیها و غیر خوردنیهای عادی (مانند گل و زغال) برای خوردن آرزو کند، آنچه خویشان زن آبستن پزند و برای او فرستند
مانند آهوان چون آهو
ماشین هوشمند، کامپیوتر
آیینی درباری بطور رسمی: (رسمانه رفتار میکند)
مربوط به روز، هر روزه، روز به روز
از روی رندی و زیرکی
بزانه (نسیم) وزانه باد نرم
دسته شاد اسپرم، از نام های تازی بر زنان دسته ریحان دسته شاهسپرغم
ملبوس پشمینه درویشان
حشره ایکه دارای بالهای نازک رنگین که روی گلها می نشیند
تاب خانه گرم خانه
آبمهره، مهره افسون
مانند آهو، همچون آهوان
خیری صحرایی، نوعی شتر ماده