جدول جو
جدول جو

معنی رضایی - جستجوی لغت در جدول جو

رضایی
(رِ)
نام طایفه ای از کردان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
رضایی
(رُ)
منسوب به رضا که بطنی است از مراد. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
رضایی
(رِ)
یا رضایی نوربخشی یا رضایی رازی. شاه رضا خلف شاه بهاءالدین. به لیاقت و قابلیت و عذب البیانی تخم محبت خود در مزرع دلها می کاشت و در بازی شطرنج دستی داشت. رباعی:
ای کرده عبادت ریایی فن خود
آراسته از لباس عصیان تن خود
طوقیست به گردنت ردا از لعنت
گفتم من و انداختم از گردن خود.
(از صبح گلشن ص 177).
و آذر گوید: شاه رضاخلف شاه بهاء الدین و الدوله، فاضل ترین اولاد شاه قاسم نوربخش بوده است. این چند شعر از او به نظر رسید و ثبت گردید:
ندارم پای رفتن گرچه از بزمش به امیدی
که باشد گویدم یک لحظه بنشین زود برخیزم.
به روز وصلت از آن خاطر غمین دارم
که دشمنی چو فراق تو در کمین دارم.
شود تابا تو عشق هر کسم معلوم در مجلس
برم نام ترا هر ساعت و در این و آن بینم.
(از آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 218).
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل رضا و فرهنگ سخنوران ذیل رضایی طهرانی و مآخذ مندرج در آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از روایی
تصویر روایی
روا شدن، روا بودن، رواج، رونق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قضایی
تصویر قضایی
مربوط به قضا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
نجات، آزادی
فرهنگ فارسی عمید
ویژگی افرادی که از یک پستان شیر خورده باشند نسبت به یکدیگر مثلاً برادر رضاعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسایی
تصویر رسایی
رسا، چالاکی در فهم و ادراک، کاردانی، شایستگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رضایت
تصویر رضایت
خشنودی، خرسندی، خوشحالی، شادی و شادمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فضایی
تصویر فضایی
اسپاشیک درواییک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسایی
تصویر رسایی
کمال بلوغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
نجات خلاص (از قید و بند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روایی
تصویر روایی
رونق داشتن، رواج بازار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضاعی
تصویر رضاعی
همشیر، برادر و خواهر رضاعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضایت
تصویر رضایت
خشنودی و پسندیدگی و میل، قبول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قضایی
تصویر قضایی
((قَ))
منسوب به قضا، مربوط به داوری و قضاوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
((رَ))
خلاص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رسایی
تصویر رسایی
((رَ یا رِ))
کمال، بلوغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رضایت
تصویر رضایت
((رِ یَ))
قبول، رضامندی، خوشحالی، خشنودی، رخصت، اجازه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روایی
تصویر روایی
((رَ))
رونق، رواج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رضایت
تصویر رضایت
خوشنودی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روایی
تصویر روایی
جریان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
خلاصی، نجات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رضایت
تصویر رضایت
Consent, Acquiescence, Contentedness, Contentment, Gratification, Satisfaction
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
Absolution, Deliverance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فضایی
تصویر فضایی
Spatial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
Vergebung, Erlösung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فضایی
تصویر فضایی
przestrzenny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فضایی
تصویر فضایی
räumlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فضایی
تصویر فضایی
espacial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از رضایت
تصویر رضایت
Einwilligung, Zustimmung, Zufriedenheit, Befriedigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فضایی
تصویر فضایی
пространственный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
прощение , избавление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رضایت
تصویر رضایت
уступчивость , согласие , удовлетворенность , удовлетворение , удовлетворение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از رهایی
تصویر رهایی
прощення , визволення
دیکشنری فارسی به اوکراینی