منسوب به رضاع یعنی همشیر. (ناظم الاطباء). - برادر و خواهر رضاعی، برادر و خواهر همشیر که از یک زن شیر خورده باشند و کوکه نیز گویند. (ناظم الاطباء). خواهر و برادر همشیر. خواهر و برادر شیری. برادر و خواهر شیر. (یادداشت مؤلف) : ما ترا به برادر دینی و رضاعی و هم پشتی و... قبول کردیم. (ترجمه تاریخ قم ص 251). چل روز تمام است که با کرۀ خر گوساله ! برادررضاعی شده ای. ؟ (از یادداشت مؤلف). - پدر و مادر رضاعی، پدر و مادری که از راه شیر خوردن بچه از پستان آن مادر برای او پدر و مادر محسوب شوند. (یادداشت مؤلف)
آنچه از چهار جزء تشکیل شده باشد، چهارتایی، در علوم ادبی شعری متشکل از چهار مصراع که مصراع اول و دوم و چهارم آن هم قافیه و بر وزن «لا حول و لا قوه الا بالله» باشد و ممکن است مصراع سوم آن نیز با دیگر مصراع ها هم قافیه باشد، برای مِثال خط یافته بر دایرۀ حسن تو راه / یا مور احاطه کرده بر خرمن ماه ی یا دود دلم چشمۀ خود کرده سیاه / لا حول و لا قوه الا بالله، اگر به این وزن نباشد آن را دوبیتی می گویند