- رشاد (دخترانه و پسرانه)
- هدایت یافتن، رستگاری
معنی رشاد - جستجوی لغت در جدول جو
- رشاد
- رشد، به راه شده، راه راست یافتن
- رشاد
- به راه راست رفتن، رستگاری
ترتیزک، تره تیزک
- رشاد ((رَ))
- از گمراهی درآمدن، به راه راست رفتن، راستی، رستگاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سنگ بزرگ
قدرت و شجاعت و استعمال قدرت، دلیری، دلاوری
دلیری، دلاوری، شجاعت
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی
راه راست نمودن راه نمودن راه نمودن راه راست نمودن راه به حق نمودن به حق و درستی رهنمونی کردن، راهنمایی هدایت مقابل راهنمایی هدایت مقابل اضل، جمع ارشادات
راهنمایی
آفتاب، خورشید
هدایت کردن به راه راست، راهنمایی کردن
خورشید، کره ای سوزان و گازی که زمین و سیارات دیگر منظومۀ شمسی دور آن می گردند و از آن کسب نور و حرارت می کنند، آفتاب
براه شونده، هدایت یابنده
باز گرداندن
پرگوی، غرنده، اژدر ماهی
عالم بعلم هیئت
شجاع، دلیر، با عزم در جنگ
هر چیزی که چکیده یا پاشیده شود از قبیل آب، اشک، خون
خاکستر
خواب خفت خفتن غنودن، خواب
زمین پست و بلند و پر آب و علف، سبزه زار چراگاه مرتع
رشّ ها، قطرات، جمع واژۀ رشّ
گشاد، گشاده میان، بدون سدره و کستی
آنچه پس از سوختن چیزی باقی می ماند، خاکستر