جدول جو
جدول جو

معنی رزیئه - جستجوی لغت در جدول جو

رزیئه
(رَ ءَ)
رزیّه. مصیبت. (ناظم الاطباء) (صراح اللغه) (از اقرب الموارد). و رجوع به رزیت و رزایا شود، عیب. (ناظم الاطباء). اصابه به انتقاص، و به ادغام رزیّه نیز گفته شود. ج، رزایا. (از اقرب الموارد). کمی. (از صراح اللغه) ، آسیب. ج، رزایا. (ناظم الاطباء). زیان. (مجمل اللغه)
لغت نامه دهخدا
رزیئه
آسیب و بلا
تصویری از رزیئه
تصویر رزیئه
فرهنگ لغت هوشیار
رزیئه
((رَ ئِ یا ئَ))
مصیبت عظیم، پیش آمد ناگوار، جمع رزایا
تصویری از رزیئه
تصویر رزیئه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رزیده
تصویر رزیده
رنگ شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزیه
تصویر رزیه
مصیبت عظیم، آسیب و بلا
فرهنگ فارسی عمید
(رَ دَ / دِ)
رنگ شده و لکه شده. (ناظم الاطباء). رنگ کرده. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(رَ ءَ)
زن گول. رطیاءمثله. ج، رطء، رطاآت. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رَ ءَ)
طلایه. (فرهنگ فارسی معین). طلایه. ج، ربایا. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به ربایا شود، دیده بان. دیده بان لشکر. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(رَ ءَ)
رویه. فکر و اندیشه. (ناظم الاطباء). با قلب همزه به یاء و ادغام یاء گویند اسم است از روء، به معنی تفکر و نظر کردن در کارها و آن حالتی است بین بداهت و تصمیم، یعنی اندیشیدن امری را پس از تصور آن و پیش از تصمیم گرفتن به آن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ ءَ)
مؤنث ردی ٔ. (یادداشت مؤلف). رجوع به ردی ٔ شود.
- ردیئهالهضم، ناگوارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ زی یَ)
رزیت. مصیبت. (منتهی الارب) (آنندراج) (دهار) (از اقرب الموارد). مصیبت. ج، رزایا. (مهذب الاسماء) : و یقابل مؤلم الرزیهبما اسبغ اﷲ تعالی علیه من الصبر. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299) ، کمی. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، عیب. ج، رزایا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ربیئه
تصویر ربیئه
دیده بان، طلایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رویئه
تصویر رویئه
نگرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزیه
تصویر رزیه
بد آمد سوک، رنج، آک (عیب) مصیبت بزرگ پیش آمد ناگوار جمع رزایا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربیئه
تصویر ربیئه
((رَ ئَ یا ئِ))
دیده بان، طلایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رزیه
تصویر رزیه
((رَ یَّ))
مصیبت عظیم، پیش آمد ناگوار، جمع رزایا
فرهنگ فارسی معین