جدول جو
جدول جو

معنی رزء - جستجوی لغت در جدول جو

رزء
مصیبت بزرگ
تصویری از رزء
تصویر رزء
فرهنگ فارسی عمید
رزء(رُزْءْ)
مصیبت و آفت و آسیب. ج، ارزاء. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). مصیبت بزرگ. پیش آمد بد. (فرهنگ فارسی معین). مصیبت، و گویند مصیبت بزرگ. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
رزء(تَ)
رسیدن از مالش چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : رزٔه رزءً و مرزئهً، رسید از آن خیر را. و در حدیث سراقه: فلم یرزآنی شیئاً، ای لم یأخذا منی شیئاً. (منتهی الارب). یافتن از مال خود خیری، هرچه باشد، از آن است: ’مارزاءه زبالاً’،و زبال چیزی را گویند که مور در دهان خود برد. (ازاقرب الموارد). رسیدن به خیری: رزء فلاناً رزءً ومرزئهً. حدیث: فلم یرزآنی شیئاً، ای لم یأخذا منی شیئاً. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رسیدن خیری. (آنندراج) ، کم کردن چیزی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). رزء چیزی، کم کردن آنرا، همچون: ضنّت بشی ٔ ماکان یرزأها. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
رزء((رُ))
مصیبت بزرگ، پیش آمد بد، جمع ارزاء
تصویری از رزء
تصویر رزء
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رزا
تصویر رزا
(دخترانه)
نام لاتین گل رز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رزد
تصویر رزد
حریص در خوردن، پرخور، بسیار خوار، حریص، شکم پرست، رس، رژد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزق
تصویر رزق
هر چه که از آن بهره و سود بردارند، روزی، خواربار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جزء
تصویر جزء
بخش، قسمت یا پاره ای از چیزی، مفرد واژۀ اجزاء
کنایه از دون پایه، هر یک از بخش های سی گانۀ قرآن
جزء جمع: ارزیابی مالیاتی
جزء لایتجزا: ذره ای که قابل تجزیه نباشد، در فلسفه جوهر فرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزه
تصویر رزه
حلقۀ در، حلقۀ میخ طویله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزم
تصویر رزم
جنگ، نبرد، پیکار، رزمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزغ
تصویر رزغ
پای در گل، گرفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزت
تصویر رزت
فرانسوی گلنوار گلبرگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزح
تصویر رزح
خستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزد
تصویر رزد
بسیار خوار پر خور اکول، حریص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزخ
تصویر رزخ
خستن به نیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزف
تصویر رزف
بانگیدن بانگ کردن، پیش آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزق
تصویر رزق
دادن خدا بندگان را و عطا کردن آنها را، روزی دادن، روزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزم
تصویر رزم
جنگ، محاربه و مقاتله، جدال و حرب و نبرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزن
تصویر رزن
پشته آبگیر، سبک سنگین کردن، رخت افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزه
تصویر رزه
حلقه در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزی
تصویر رزی
در ترکیب آید به معنی رزیدن رنگرزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزل
تصویر رزل
فرومایه، پست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزه
تصویر رزه
((رَ زِ))
حلقه ای که برای قفل کردن در، قفل را از آن رد کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رزم
تصویر رزم
((رَ))
جنگ، نبرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رزق
تصویر رزق
((رِ))
روزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رزد
تصویر رزد
((رَ))
پرخور، آزمند، رژد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جزء
تصویر جزء
((جُ))
بخشی از چیزی، پاره ای از شیء، جمع اجزاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جزء
تصویر جزء
((جُ))
بخشی از چیزی، پاره ای از شیء، سالک راه خدا، مقابل کل، مفرد اجزاء، جزو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رزق
تصویر رزق
روزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رزم
تصویر رزم
مخاصمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جزء
تصویر جزء
بند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جزء
تصویر جزء
Component
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جزء
تصویر جزء
компонент
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جزء
تصویر جزء
Bestandteil
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جزء
تصویر جزء
компонент
دیکشنری فارسی به اوکراینی